☺️همه آمده بودند. حتی دختر ام علا؛ آن هم از عراق. مگر می‌شود برادر و دختر و عروس و بچه‌های دور هم جمع باشند ولی نباشد؟ حتما خودش جمع‌شان کرده. خودش دعوت‌شان کرده. 🧕🏻 همیشه نگین تسبح خانه بوده کسی که یک عمر پای ۱۸ فرزندش سوخته، مگر می‌شود نیامده باشد؟ به گمان من ام علا با ابو علا و ۴ فرزند شهیدش میزبان ما بود و ما همه میهمان او. این را من نمی‌گویم، همه می‌گویند. ✅از آن بچه شیرخواری که با مادرش آماده بود تا آن پیرمرد ریش سفیدی که به زحمت خودش را به مراسم رسانده بود. 🥀حتی بوی عطر که قرار بود در روز شهادت سهم روضه و روضه‌خوان‌ها شود؛ امروز رزق میهمانان شد. 🌷هرچه فکر می‌کنم هیچ قراری با قرار دیگری مثل هم نیست. مخصوصا آن‌هایی که پای یک در میان باشد. فکرش را بکن؛ امروز میزبان مادری باشی که همه زندگیش را تقدیم اسلام کرد. حتما او هم نگاه مادر را بدرقه زندگیش داشته. هم خودش، هم بچه‌ها و هم شوهرش. 🔖پ.ن: وصف برخی از را نمی‌شود گفت؛ فقط باید بیایید و از نزدیک ببینید و بشنوید. قرار امروزمان در قاب‌ عکس‌های دوربین ماندگار شد. 🌐http://eitaa.com/gharar_info