شماره شبهه:2042
🔆متن شبهه:
ماجرای حسین، دروغ گویی و بزرگ نمایی آخوندهای شیعه
حسین با سودای خلافت راهی کوفه شد، ولی وقتی فهمید که کوفیان او را فریب داده اند سعی کرد از دامی که گرفتار آن شده فرار کند ولی موفق نشد.
📜«حسین : اى مردم! اگر پرهيزكار باشيد و حق را براى صاحب حق بشناسيد، بيشتر مايه رضاى خداست. ما اهل بيت به كار 👈خلافت👉 شما ،از اين مدعيان ناحق كه با شما رفتار ظالمانه دارند، شايسته تريم. اگر ما را «خوش نداريد و حق ما را نمى شناسيد و رأى شما جز آن است كه در نامه هاتان به من رسيده و فرستادگانتان به نزد من آورده اند، 👈از پيش شما باز مى گردم. 👉 حر بن يزيد گفت: «به خدا ما نمى دانيم اين نامهها كه مى گويى چيست؟ » حسين گفت: «اى عقبه پسر سمعان خرجينى را كه نامه هاى آنها در آنست بيار. » گويد: عقبه خرجينى پر از نامه بياورد و پيش روى آنها فرو ريخت.
حر گفت: «ما جزو اين گروه كه به تو نامه نوشته اند نيستيم. به ما دستور داده اند وقتى به تو رسيديم از تو جدا نشويم تا پيش عبيد اللَّه بن زيادت بريم. » حسين گفت: «مرگ از اين كار به من نزديكتر است. » گويد: «آنگاه حسين به ياران خويش گفت: «برخيزيد و سوار شويد. » پس ياران وى سوار شدند و منتظر ماندند تا زنانشان نيز سوار شدند و به ياران خود گفت: «برويم. » گويد: و چون خواستند بروند، 👈جماعت(حر) از رفتنشان مانع شدند.👉
📗تاريخ طبری/ ترجمه، ج ۷، ص: ۲۹۹۲
📘تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران، ابن اثیر/ ترجمه، ج ۱۱، ص: ۱۵۶
📕ترجمه الفتوح، ابن عثم کوفی، متن، ص: ۸۷۸ (تاریخ نویس شیعه)
🔹ولى وقتى حسين ميبيند كه راهى ندارد، مجبور ميشود كه از خواسته خود كوتاه بيايد و سه پيشنهاد به عمر بن سعد بدهد تا بتواند از جنگ فرار كند.
📜«حسین میگوید ؛ يكى از سه چيز را از من بپذيريد: 1يا به همانجا كه از آن آمدهام بازمى گردم، 2يا دست در دست يزيد ابن معاويه مى نهم كه در كار فيما بين، رأى خويش را بگويد. 3 يا مرا به هر يك از- مرزهاى مسلمانان كه مى خواهيد بفرستيد كه يكى از مردم مرز باشم و حقوق و تكاليفى همانند آنها داشته باشم. »
📘تاريخ طبری/ ترجمه، ج ۷، ص: ۳۰۰۸
📗تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران، ابن اثیر / ترجمه، ج ۱۱، ص: ۱۶۰
📕ترجمه الفتوح، ابن عثم کوفی، متن، ص: ۸۹۵ (تاریخ نویس شیعه)
🔹حسين بن على وقتى كه ديد اين پيشنهاد قبول نشد، روش ديگرى را براى فرار از جنگ در پيش گرفت:
📜آنگاه حسین ندا داد اى شبث بن ربعى. اى حجار بن ابجر. اى قيس بن اشعث. اى يزيد بن حارث مگر شما بمن نامه ننوشتيد كه من بر شما وارد شوم؟ آنها گفتند ما چنين نكرده ايم. گفت آرى بخدا شما كرديد. بعد گفت اى مردم اگر مرا نخواهيد 👈بگذاريد منصرف شوم و بيك پناهگاه از اين زمين فراخ بروم.👉
📗تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران، ابن اثیر / ترجمه، ج ۱۱، ص: ۱۷۰
📘تاريخ طبری/ ترجمه، ج ۷، ص: ۳۰۲۵
📕ترجمه الفتوح، ابن عثم کوفی، متن، ص: ۹۰۳ (تاریخ نویس شیعه)
🔹كه اين بار هم درخواست حسين قبول نشد.
در كتب تاريخى به صراحت بيان شده كه حسين به قصد قيام و به دست گرفتن خلافت به كربلا رفت، حال سوال اينجا است كه شيعيان با توجه به اين همه خواهش و درخواست حسين براى دورى از جنگ چطور ادعاى ميكنن كه حسين ميدانست كه قرار است كشته شود؟ اگر ميدانست اين همه تلاش براى فرار از جنگ و كشته شدن براى چه بوده؟
🔆پاسخ شبهه:
1⃣ قیام امام حسین (ع) اهدافی داشته که یکی از آنها 👈 حکومت و خلافت بوده است.
خلافت با درخواست مردم مقبولیت می یابد و امام معصوم (ع) در چنین شرایطی اگر کوتاهی کند، در پیشگاه الهی مسئول است. چنانکه امیرالمومنین علی (ع) بعد از 25 سال خانه نشینی وقتی مردم از او تقاضای خلافت کردند فرمود : « اگر نبود حضور حاضر و قیام حجت به خاطر وجود یاری کننده ... ریسمان و مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می انداختم. »(1)
امام حسین (ع) هم با دریافت نامه های مردم کوفه، حجت را بر خود تمام می بیند.
@GhararGahShayeat
2⃣ اگر کوفیان امام را به کوفه دعوت نمی کردند، باز امام با یزید بیعت نمی کرد و راهی جز شهادت نداشت بنا بر شواهد زیر ⬇️
ادامه مطلب 👇👇👇
نشر این پیام صدقه جاریه است.
👈قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات👉 در تلگرام 👇
https://telegram.me/joinchat/A9RIwjvuaKGX3QS979_J_w
در سروش 👇
http://sapp.ir/gharargahshayat
در ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/2775384064Ccbdd7dd634