شماره: 160 🔮 متن شبهه: ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ خاكسپاري حافظ: ﺩﺭ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﺩﺭﻣﯿﮕﺬﺭﺩ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯﺍﺭ، به ﻓﺘﻮﺍﯼ آخوند ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻣﯿﺮﯾﺰﻧﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭ ﻣﺼﻼﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﺑﺎﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﯽ ﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ در اين ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ . ﻓﺮﻫﯿﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺮﻣﯿﺨﯿﺰﻧﺪ . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮﯼ ﻭ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﺯﯾﺎﺩ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺎﻝ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ . ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ : ﻋﯿﺐ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻣﮑﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺳﺮﺷﺖ ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺷﺖ ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﮑﻢ ﻭ ﮔﺮ ﺑﺪ ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺵ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺩِﺭﻭَﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺸﺖ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻃﺎﻟﺐ ﯾﺎﺭﻧﺪ ﭼﻪ ﻫﺸﯿﺎﺭ ﻭ ﭼﻪ ﻣﺴﺖ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﭼﻪ ﮐﻨﺸﺖ .. ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﯾﺮ ﻣﯽ ﺍﻓﮑﻨﻨﺪ . ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﻓﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﺩ ﻭ ﺍﺯﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻓﻆ " ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ " ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ مي شود. منبع: كتاب «ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ» ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﻭﻥ - ﺟﻠﺪ ﺳﻮﻡ @GhararGahShayeat 🔮 پاسخ به شبهه: 🌸 1. این مطلب، صرفا داستان سازی ای است که اولین بار در کتاب ادوارد براون و بدون اشاره به منبع موثقی، ذکر شده است. ادوارد براون، مستشرق و از مغزهای متفکر انگلستان در ایران بوده که در آثار مختلف خود به تحریف وقایع و رخدادهای تاریخی پرداخته است. از جمله در این کتاب خود. 🌸 2. حافظ در زمان خود به عنوان یک عالم دینی معروف بوده و بیش از آنکه بعنوان یک شاعر معروف باشد، از علما و متدینین و از مدرسین علوم دینی به شمار میرفته و هرگز به یك درویش و یك صوفی و فردی لاابالی و... شناخته نمی شده است. كسانی كه حافظ را در زمان خودش یا نزدیك به زمان خودش توصیف كرده و القابی برایش ذكر كرده اند، نه لقب شاعری به او داده اند و نه لقب عرفانی، بلكه گویی اصلاً یك فقیهی را، یك حكیمی را، یك ادیبی را دارند تعریف می كنند. .. از تاریخ حافظ، هرچه كه ما مطالعه كنیم، این مطلب روشن می شود كه حافظ یك مردی بوده در زیّ علما و البته در عین اینكه یك عارف بوده (نزدیكانش او را به صورت یك عارف می شناخته اند اما نه به صورت یك درویش و صوفی حرفه ای) بیشتر به عنوان یك عالم معروف بوده است. (مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص337) 🌸 3. تفسیر مادی از دیوان حافظ و می و مطرب و ساقی و..، خلاف اصول و قواعد ادبی و نشانگر بی اطلاعی از سبک شعر عرفانی است.تا جائیکه خود ایشان در غزلی میفرماید: مستی عشق نیست در سر تو رو، که تو مست آب انگوری سمبلیك حرف زدن- یعنی با الفاظ و كلماتی كه هركدام رمز یك معناست سخن گفتن- در شعر، امری بوده كه قرنها قبل از حافظ در میان عرفای اسلامی، اعم از عربی گوی و فارسی گوی، رایج بوده، اختصاص به حافظ ندارد، قرنها قبل از حافظ بوده و خودشان هم در جاهای دیگر تصریح می كرده اند كه این كلمات، رمز و اصطلاح است حافظ خود اعتراف دارد که نکات قرآنی را آموخته و زبان خودش را به آنها گشوده است.پس محتوای شعر حافظ آنجا که از جنبه بیانی محض خارج می‌شود و قدم در وادی بیان معارف و اخلاقیات می‌گذارد یک گنجینه و ذخیره برای ملت ما و ملت‌های دیگر و نسل‌های آینده است. چرا که معارف والای انسانی مرز نمی‌شناسد و لذا برای فهم شعر حافظ باید عرفان اسلامی را شناخت. 🌸 4. تفال زدن به دیوان حافظ، مربوط به پس از وفات حافظ نیست و حتی در زمان حیات خود او نیز مرسوم بوده است. ابیات مختلفی از حافظ حکایت از این رسم دارد: از غم و درد نکن ناله و فریاد که دوش/ زده¬ ام فالی و فریادرسی می¬‌آید. 🌸 5. حافظ را «لسان الغیب» را می نامند چرا که او حافظ كل قرآن، بوده و دفتر شعرش را برگرفته از اسرار قرآن و وی را واقف بر گنجهای پنهان الهی می دانند. از آنجا که شمس الدین محمد در کودکی قرآن را از حفظ داشت و همچنین به این دلیل لقب "حافظ" را به او دادند. مشهور است که حافظ قرآن را با چهارده روایت از حفظ داشته است : عشقت رسد به فریاد ار خود بسان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت 📚 برای اطلاعات بیشتر، رک: کتاب عرفان حافظ یا تماشاگه راز، نوشته علامه شهید مرتضی مطهری http://pro3.ir/MediaFolder/moghalat/zendeginameh/Hafez-Shiraz.jpg نشر این پیام صدقه جاریه است. 📚 📖 📚 📖 📚 📖 📚 📖 آگاهی از جدیدترین شبهات و شایعات و پاسخ به آنها با عضویت در : 👈قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات👉 در تلگرام 👇 https://telegram.me/joinchat/A9RIwjvuaKGX3QS979_J_w در سروش 👇 http://sapp.ir/gharargahshayat در ایتا 👇 http://eitaa.com/joinchat/2775384064Ccbdd7dd634