@gharibe_ashena_mobasheri313 مدینه شهر پیمبر خداحافظ خداحافظ مزار خاکیِ مادر خداحافظ خداحافظ مدینه غربت من بی حساب است همیشه ناله ی من بی جواب است هنوزم که هنوزه مثل حیدر به روی دست من جای طناب است تمام خانه ام یکجا که میسوخت به حال منزلِ دنیا که میسوخت به خود گفتم چه حالی داشت حیدر ؟ در آتش ، چادر زهرا که میسوخت ... مدینه شهر پیمبر خداحافظ خداحافظ مزار خاکیِ مادر خداحافظ خداحافظ @gharibe_ashena_mobasheri313 حیاتی جاودانه بودم عمری برای گریه بر جد غریبم به دنبال بهانه بودم عمری به دنیای زبون خیری ندیدم شکستند حُرمتِ موی سپیدم شبانه مثل زهرای سه ساله پیاده پشتِ مَرکب می دویدم @gharibe_ashena_mobasheri313 آن طائرِ بهشتی دلها در آشیانه چون شمع دردلِ شب می سوخت عاشقانه سوزش شرارِ سینه ذکرش ترانه ی دل آهش به اوجِ افلاک اشکش به رخ بهانه کی دیده زاهدی را وقت عبادت شب با دست بسته ، دشمن بیرون برَد زِ خانه او با کهولت سن با قامت خمیده این با قساوت قلب در دسته تازیانه آن زاده ی پیمبر ارثیه اش ز حیدر این بود کز سرایش آتش کِشد زبانه هر چند خانه اش سوخت از دود و شعله افروخت دیگر نخورد یارش سیلی درآستانش ... به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═