تفاوت‌هایی که در فتنه‌ی ۷۸ و ۱۴۰۱ مشاهده‌کردم... عباس بابائی تيرماه ۷۸ دانشجوی ترم چهار دانشگاه فردوسی بودم.التهابات کوی دانشگاه تهران به سرعت به مشهد رسید. یکی از روزها با تعداد زیادی از دانشجویان معترض از پردیس خوابگاه‌های فجر به دانشکده‌ی پزشکی رفتم تا به‌عنوان یکی از اعضای بسیج دانشجویی از قضایا مطلع‌شوم. تعداد قابل توجهی دانشجو و غیردانشجو تجمع کرده‌بودند و فضا کاملا ملتهب بود. یکی از دانشجویان شهرستانی هم با حرارتی عجیب، شعارهای تندی علیه حاکمیت سرمی‌داد. بعد از حدود یکی دو ساعت که از تجمع گذشت، معترضان وارد خیابان دانشگاه شدند و به آرامی به‌سمت تقی‌آباد «راهپیمایی سکوت» برگزار کردند. بیش از ۲۰ سال از آن حادثه می‌گذرد و کماکان با دانشگاه فردوسی و دانشجویانش در ارتباطم. بنده از اتفاقات اخیر دانشگاه نگرانم اما نه از آن جهت که دیگران ناراحت‌اند؛ بلکه بخاطر تنزل عجیب کنش‌های دانشجویی! می‌خواهم به تفاوت‌های این دو فتنه(۷۸ و ۱۴۰۱) بپردازم تا معلوم شود ما باید به‌صورت جدی نگران دانشجویان‌مان و حرکت‌های دانشجویی آنان و صدالبته «آینده‌ی کشور»مان باشیم؛ ۱) هرج‌ومرج‌طلبیِ حادّ؛(آنارشیسم) در فتنه‌ی ۱۴۰۱ نه فقط در دانش‌آموزان دهه‌ی هشتادی، بلکه در قشر فرهیخته‌ی دانشجویی هم جنجال و آشوب و هرج‌و‌مرج‌طلبی و سردرگمی مشاهده شد؛ درحالی‌که در فتنه‌ی ۷۸ هم موافقان می‌دانستند دنبال چه هستند و هم مخالفان. ۲) جنبشِ بی‌سر؛ در ۱۴۰۱ برخلاف تصور تعدادی از سلبریتی‌ها، کسانی که کف خیابان بودند، نه آنها را به‌عنوان رهبر جنبش قبول داشتند و نه سیاسیونِ‌پرده‌نشین را؛ بلکه جنبش آنها کاملاً بی‌سر بود. در فتنه‌ی ۷۸ اما قضیه کاملاً متفاوت بود تا جایی که مدیریت صحنه، در چند لایه طراحی شده بود و در انتها به رئوس اصلاحات می رسید. ۳) شناعتِ گفتاری؛(لمپنیسم) شعارهای رکیک جنسی، در فضای حقیقی و مجازی دانشجویی از عجیب‌ترین و پرتاسف‌ترین اتفاقات ۱۴۰۱ بود؛ در حالی که بنده اقلا در ۷۸ یک‌بار هم در اعتراضات دانشجویی الفاظ شنیع نشنیدم. ۴) تندروی‌های حاد؛(رادیکالیسم) حمله به دانشجوی خانم برای کشیدن چادر از سر او اگر در سال ۷۸ اتفاق می افتاد، به‌نظرم دانشجویِ‌حمله‌کننده زیر مشت‌ولگدهای خود دفترتحکیمی‌ها تأدیب می‌شد؛ بیافزایید به این اقدام، رفتارهای تند خیابانی همچون‌ آتش‌زدن پلیس و حمله با سلاح‌سرد و.... ۵) فقر عجیب گفتمانی؛ سال ۷۸ گفتگو و مناظره و آزاداندیشی مکتوب و شفاهی بین طرف‌های مختلف، طرفداران زیادی داشت اما در ۱۴۰۱ نه فقط استاد و دانشجویی که خواهان گفتگو بودند، هو شدند، بلکه «امر مقدس گفتگو» هم هو شد! ۶) نهضتِ انحرافیِ طرفدار زن؛(فمنیسمِ جنسی) هرزگیِ تعدادی از مردان در فتنه‌ی ۱۴۰۱ و سوءاستفاده‌ی جنسی از بانوان در قالب «کشف حجاب» و... آن هم با شعار «زن، زندگی، آزادی»، این اغتشاشات را به یکی از نازل‌ترین اعتراضات تبدیل کرد! نگرانی نگارنده از آن‌جهت است که چگونه می‌توان مدیریت یک ملت را در ۲۰ سال آینده به صاحبانِ این‌گونه رفتارها سپرد؟! رفتارهایی کاملاً سطحی و بی‌مایه و دور از نزاکت؟! چرایی تنزل کنش‌های دانشجویی در طول حدود ۲۰ سال، مسأله‌ی مهمی است که نیاز به تحقیقات عمیق جامعه‌شناختی و روانشناسانه دارد تا جایی‌که اگر به‌سرعت برای درمانش اقدام نشود، در آینده‌ای نه‌چندان دور، شاهد «مدیرانِ لمپنِ‌رادیکالِ‌کم‌سوادِپرمدعا»یی خواهیم‌بود که شرایطی بدتر از اتفاقات دُوَل اصلاحات و کارگزاران و اعتدال بر سر ملت و میهن خواهندآورد. @abas_babaeii