🔷عُد لاترحل
🔶 برگرد سفر نکن
🔷 أنت الأجمل
🔶تو اى زیباترین
🔷 إما حدّثتك أعلم أنّك تسمع
🔶اگر با تو سخن میگویم میدانم که تو میشنوی
🔷عينك تدمع
🔶و چشمهایت میگرید
🔷يا بابا بُعدك يكويني
🔶 ای بابا دوری تو مرا می سوزاند
🔷 انظر عينيك فتَرويني
🔶 نگاه کن چشمانت پس مرا سیراب خواهد کرد
🔷يا عذب الماء
🔶 ای آب گوارا
🔷 ها انت أتيت
🔶 هان تو هستی که آمدی
🔷ضع قلبي فوق النعش أعرني الدمعة
🔶 قلبم را بر نعشت قرار بده و اشک را به من وام بده
🔷ابق بقربي واسلك دربي
🔶 نزدیکم بمان و راهم را پی بگیر
🔷واضع درب الرجعة
🔶 و راه برگشت را گم کن
🔷أستلقاني
🔶 آیا به زودی مرا ملاقات میکنی و خواهی یافت؟
🔷شوقي لك و لأبي الثاني
🔶 شوقم برای دیدارت و پدر دومم ( فراوان است)
🔷الجرح تجدد يا بابا بسليماني
🔶 زخم شهادتت ای بابا با شهادت سلیمانی تکرار شد
🔷فأب الشهداء قد استشهد
🔶 که قطعاً پدر شهدا شهید شد
🔷يا عذب الماء
🔶ای آب روان و گوارا
🔷والجرح الأبوي تجدد
🔶و جراحت پدری تکرار شد
🔷بأب الشهداء
🔶 به پر کشیدن پدر شهداء
🔷بابا تنفس بقربي كي اشعر بك
🔶 ای بابا کنارم نفس بکش تا احساست کنم
🔷أتنفسك لأحيا
🔶 تنفس میکنم تو را تا زنده شوم
🔷علّمتني أن الشهيد
🔶 یادم دادی که شهید
🔷إما قضى حتماً سيولد من جديد
🔶 هنگامی که مرد حتما دوباره به زودی متولد می شود
🔷وهو الشهيد من الولادة
🔶 که او از ولادتش شهید بوده است
🔷قبل أن يغدو شهيد
🔶 قبل از آنکه به شهادت برسد
🔷علّمتني أحيا شهيد
🔶 یادم دادی شهید زندگی کنم
🔷كي اكون كما أريد
🔶 تا آن طور که میخواهم، باشم
🔷 وغداً سيجمعنا اللقاء
🔶 و فردا دیدار به زودی ما را جمع خواهد کرد
🔷بأبي بكل الشهداء
🔶 با پدرم با همه شهداء
🔷مَن غير عطفك يرونا؟
🔶 چه کسی غیر از مهربانی تو ما را سیراب خواهد کرد؟
🔷يا عَذب ماء
🔶ای آب گوارا