رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در مراسمی که چهارشنبه هفدهم دی‌ماه 1399 در پاسداشت مقام علمی و معنوی مرحوم حضرت آیت‌الله مصباح یزدی در دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد، به ایراد سخنرانی پرداخت. به گزارش روابط عمومی دانشگاه، حجت‌الاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب و از دوستان و یاران نزدیک مرحوم حضرت آیت‌الله مصباح یزدی در مراسمی که به مناسبت ارتحال این عالم ربانی در دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد، ابعاد ناگفته‌ای از شخصیت وی را تبیین کردند. وی در ابتدای سخنان خود گفت: حضرت امام رضوان الله تعالی علیه فرمودند، از بدی‌های عمر طولانی این است که انسان می‌ماند و باید در مصیبت و غم هجران دوستانش شرکت کند. ما در این‌جا مانده‌ایم و هر روز یکی از عزیزان را از دست می‌دهیم. یک روز برای آیت‌الله تسخیری سخنرانی می‌کنیم و یک روز برای علامه جعفر مرتضی، یک روز برای برادر عزیزمان حاج قاسم سلیمانی و یک روز هم بر پدر، استاد، مراد و مربی بزرگوارمان حضرت آیت‌الله مصباح یزدی رضوان الله تعالی علیه؛ و این بسیار غمناک است؛ مخصوصاً برای بنده که از سال 1353 تا کنون یعنی 46 سال شاگرد، فرزند، همراه، قائم‌مقام، دوست و همراه ایشان بوده‌ام و هر کاری که ممکن است از یک هم‌سفر و همراه برآید، در خدمت‌شان بودیم. رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در ادامه گفت: امروز به رسم امانت و استقلال فکری که دارم، عرایضی را تقدیم می‌کنم که ان شاء الله دوستان در نشرش بکوشند، چون نشرش نیز بیان حقایق است. من دیگر تکلیفم را برای همه در کشور، در حوزه، در دانشگاه و در همه‌جا بر همه روشن کرده‌ام که من یک انسان شجاع، مستقل و صریح هستم و هیچ‌وقت هم حق را فدای دوستی‌ها و دشمنی‌ها نمی‌کنم. دیشب در مراسم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بودم و پریشب هم در مراسم آیت‌الله مصباح بودم و این مشی من در عمرم از کودکی و از وقتی به خاطر دارم، بوده و تا آخر هم این مشی، ادامه خواهد یافت. وی افزود: من بیوگرافی مختصری از آیت‌الله مصباح عرض می‌کنم که در این بیوگرافی، بعضی شبهات هم جواب داده می‌شود. آیت‌الله مصباح، بهمن‌ماه 1313 در یزد به دنیا می‌‌آیند و از همان کودکی هم عاشق طلبِ علم بوده‌اند و طلبه می‌شوند و بعد، یک سال در نجف می‌مانند. وضع مالی پدرشان خوب نبود و نمی‌توانند در نجف ادامه بدهند. لذا برمی‌گردند و در قم به درس و بحث ادامه می‌دهند. هم‌شاگردی‌های قدیم‌شان و هم‌درسی‌هایشان و کسانی که از ایشان بزرگ‌تر بودند و در یزد، ایشان را دیده بودند، همه از ذکاوت و هوش کودکی ایشان تعریف می‌کردند. حجت‌الاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب ادامه داد: به هر حال ایشان به نجف می‌روند و به قم برمی‌گردند و در حوزه علمیه قم، با دو گوهر بی‌نظیر آشنا می‌شوند؛ یکی حضرت امام رضوان الله تعالی علیه و دیگری، علامه طباطبایی؛ و دست از شاگردی و خوشه‌چینی از خرمن این دو بزرگوار برنمی‌دارند. ایشان تا اواخر سال 60 که مرحوم علامه طباطبایی از دنیا می‌روند، در خدمت‌شان بودند. ایشان از سال 35 – 36 به درس خارج حضرت امام می‌روند و یار غار امام بوده‌اند. این پاسخ آن‌هایی است که می‌گویند آیت‌الله مصباح، اهل مبارزه نبود. ایشان یار غار امام بودند و آن‌قدر به امام نزدیک بودند که وقتی حضرت امام در سال 1342 به زندان می‌روند، نامه‌ای به امام می‌نویسند و تحلیلی می‌کنند که اولاً شما از زندان آزاد می‌شوید و بعد، چنین و چنان می‌شود. بعد که امام از زندان آزاد می‌شوند، به دیدن‌شان می‌روند و امام به ایشان می‌فرمایند؛ حدسی که شما زدید، صائب و درست بود. وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: وی در مبارزات سال 1342 کاملاً با امام همراه بودند و بعد از زندانی شدن و تبعید امام، یک گروه دوازده نفره تشکیل می‌شود که شامل آیت‌الله مصباح، مقام معظم رهبری و برادر ایشان، آیت‌الله مشکینی، آیت‌الله منتظری رضوان اله تعالی علیه و آیت‌الله ربانی شیرازی و آیت‌الله آذری می‌شود. این راه را ادامه می‌دهند و دو مجله به نام‌های بعثت و انتقام منتشر می‌کنند. خط آن مجلات هم خط آیت‌الله مصباح است. آیت‌الله مصباح در آن جلسه، نویسنده صورت‌جلسه بودند و یک رمزی هم ایجاد می‌کنند و با آن می‌نویسند. البته بعد، اعضای آن گروه دستگیر شدند و آقای مصباح و آقای هاشمی شش ماه در باغی در اطراف رفسنجان فراری بودند. خدا رحمت کند مرحوم سید هادی خسروشاهی را که ایشان یک کتاب درباره آیت‌الله مصباح نوشته و به همه این‌ها شجاعانه اشاره کرده‌اند که نه تنها یار امام بود بلکه راه امام را ادامه داد و آن دو مجله، خط ایشان بود و نسخه‌هایش در کتابی که آقای خسروشاهی نوشته‌اند، آمده است. ایشان همین خط را ادامه می‌دادند. رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: من لحظه به لحظه همراه ایشان بودم؛ هیچ‌کس نمی‌تواند در این تردید کند. اطلاعیه‌ای خدمت ایشان به منزل‌شان آوردند. دامادشان آقای محمدی عراقی قبل