#درس_دهم
پایان داستان
نوشتن یک پایان بندی خوب میتونه بسیار سخت باشه. نوشتن یک پایان بندی خوب به نویسنده ای نیاز داره که
"کنترل زیادی بر تنش و سرعت روایت داشته باشه".
نویسندگان، اغلب بسیاری از عناصر پیرنگ رو در یک لحظه جذاب جمع می کنند تا یک نقطه اوج پر تنش رو ایجاد کنند. اما این کار ساده ای نیست.
💫انواع پایان بندی در داستان:
پایان صحیح:
امروزه، این نوع پایان ساختگی مورد پسند خوانندگان نیست. پایان بندی باید یک نتیجه گیری منطقی و مناسب برای اونچه قبلاً رخ داده باشه، نه پایانی بدون پیش زمینه قبلی.
پایان غیرقابل پیش بینی:
با وجود اینکه پایان داستان شما باید اتفاقات قبلی رو دنبال کنه، اما بهترین پایان، قابل پیش بینی نیست. این به معنای این نیست که شما مجبورید حتماً با یک پیچش داستانی، خواننده رو شوکه کنید. بلکه فقط به این معنی هست که پایان، باید خواننده رو تا حدی غافلگیر کنه.
☆ پیچش داستانی:
داستان می تونه با یک پیچش داستانی بزرگ یا ظریف پایان بپذیره، اما اونچه مهمه اینه که این نوع پایان پیش بینی شدنی نیست. برخی از نویسندگان میگن که پیچش داستانی حتی خودشون رو هم غافلگیر می کنه!
پیچش داستانی میتونه از ابتدا نوشته شده باشه. در هر صورت، پیچش داستانی خوب، خواننده رو متعجب می کند، اما همچنین با توجه به داستان طبیعی، مناسب و به نوعی درسته.
لحظه تاریک:
لحظه تاریک شخصیت های شما وقتیه که ظاهراً همه چیز از دست رفته، مثلاً وقتی فاصله بین قهرمان مرد و زن داستان خیلی بزرگ به نظر می رسه، وقتی که بنظر می رسه بیگانگان پیروز می شن، وقتی آشکار شدن حقیقت، جهان رو محکوم به فنا می کنه، و...
هرچه لحظه تاریک شما سیاهتر باشه، در صورت پیروزیِ شخصیت های شما، نتیجه احساسی بزرگتری ایجاد خواهد شد.
بن بست:
اگر داستان شما شخصیت محوره، این پایان مفید خواهد بود. در این حالت، به شخصیت های شما فرصتی واضح داده میشه تا زندگی خودشون رو تغییر بدن. همه چیز در یک وضعیت بی ثبات احساسی قرار داره. اما در پایان، شخصیت به شیوه زندگی قبلی خود برمی گرده.
ترکیبی از پایان شاد و غمگین:
غالباً، بهترین پایان ها منحصراً شاد یا غمگین نیستند. با نوشتن پایانی رضایت بخش و پر از احساسات پیچیده، خواننده شما مدتها بعد از ورق زدن آخرین صفحه کتاب به داستان شما فکر خواهد کرد.