یک یک تمام دشت، حق را می شنیدند آن ظهر فروردین که دل ها نور دیدند دستی که بالا رفت را خورشید بوسید چشمان شادی را که می خندید بوسید دین رفت تا عرش خودش کامل شد آن روز قرآن ناطق بر زمین نازل شد آن روز حیدر امیرالمؤنین شد حق همین است عید غدیر خم سرآغاز یقین است آن روز آن روز خدا آن عید اکبر آن روز بیعت روز ایمان روز باور در تشت آبی دست حیدر موج انداخت موجی که فردای جهان خلق را ساخت در عالمی که از زنان بیزار بودند در آن زنان جنس ضعیف و خوار بودند اسلام آمد ارج بی حد داد زن را می خواست ریحانه، عفیف و شاد زن را آری هزاران سال پیش از عصر حاضر داده به زن اسلام حق رأی وافر روز غدیر و ماجرای تشت آبش باشد غرور شیعه و اسلام نابش اینکه زنان هم بیعتی با نور کردند چشم تمام دشمنان را کور کردند آن آب، ماناتر از اقیانوسها شد روشنگر امروز و فرداهای ما شد ما دختران حضرت زهرا و حیدر عنوان شیعه تاج زرینی ست بر سر الحمدلله این که ما را شیعه خواندند دل های ما پای ولایت سخت ماندند چتر حجاب فاطمه شد سایه ما ذکر علی‌مولا شده آسایه ما دختر عفیف و باحیا و شاد و باهوش دارد همیشه بیرقی از نور بر دوش خوشبخت یعنی دختر پاکی که شیعه ست مهر و وقار فاطمی در او ودیعه ست آن بیعت آن‌ آبی که پاک و جاودان است شد مایه عزت، شکوه جانمان است از مادران خود شنیدیم این سخن را آن ماجرای حیدر و مولا شدن را ما هم به فرزندان خود باید بگوییم راه ولا را تا ابد باید بپوییم همراه رهبر میرود این قوم تا نور گل بانگ یامهدی دهد بر قلبمان شور یارب کمک کن در ره مولا بمانیم ما یاوران حضرت صاحب زمانیم زهرا آراسته‌نیا