🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | آخرین دیدار به وقت بهشت 🍃🌹🍃 🔻شهید قاسم متولی رئیس کلانتری شهر برازجان بود، همیشه می رفت به کلانتری سر می زد و برمی گشت. آن شب حادثه، قاسم، دخترش را بغل کرده بود، او را می بوسید و نوازش می کرد. یک ساعت بعد، خانواده اش ناگهان صدای انفجار مهیبی را شنیدند. پسرش آیفون تصویری را زد، ناگهان جیغ زد و گفت (( مامان! بابا رو زدن)) دویدیم و بیرون رفتیم، صحنه خیلی بد و دردناکی برای من و بچه ها بود. قاسم وقتی می خواست با کلید در را باز کند از فاصله دور با اسلحه به او شلیک کرده بودند. 🔺سرقت مسلحانه و یاغی گری در منطقه برازجان و دشتستان زیاده شده بود. گزارش رسید که جوانکی اسلحه به دست یک طلافروشی را غارت کرده و بعد هم در کوه های منطقه مخفی شده است. آماده باش صد در صد اعلام شد. همکاران وقتی رسیدند کلانتری دیدند شهید متولی جلوتر از همه ایستاده و آماده رفتن است. یک اسلحه کلاش هم توی دستش بود و مثل فرماندهان زمان دفاع مقدس نیروهایش را توجیه می کرد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | https://eitaa.com/ghemie_313