دلجویی و بخشش علیه السلام علی بن جریر می گوید: خدمت امام جواد علیه السلام شرفیاب بودم. گوسفندی از خانه امام گم شده بود و یکی از همسایگان را به اتهام سرقت آن، کشان کشان نزد حضرت آوردند. امام فرمود: وای بر شما! او را رها سازید. او گوسفند را ندزدیده است. گوسفند هم اکنون در فلان خانه است. بروید و آن را بگیرید. افراد به همان خانه رفتند و گوسفند را یافتند. آن گاه صاحب خانه را به اتهام دزدی دستگیر کردند و کتک زدند و لباسش را پاره کردند. او سوگند یاد می کرد که گوسفند را ندزدیده است. وی را نزد امام آوردند. فرمود: وای بر شما! بر این شخص ستم کردید. گوسفند خودش به خانه او وارد شده بود و او اطلاعی نداشت. آن گاه امام برای دلجویی و جبران لباسش، مبلغی به او بخشید.   📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6