❇️ دیـــدار یــار .... قسمت اول ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 💥سید حسین بحرالعلوم روزی در اتاقی در نجف اشرف نشسته و از میهمانان و مراجعین استقبال می نمود. در این بین یک مرتاض مسلمان هندی وارد شد و بعد از معرفی خود چنین گفت: من می توانم هر سوالی را که از غیبیّات داشته باشید با قلم و کاغذ جواب گویم و از آنان نیز خبر دهم. در همان وقت سوالاتی را مردم از او می نمودند و او بوسیله حساب و ریاضی جواب می داد. ✨💫✨ در این موقع آقای بحرالعلوم به آن مرتاض گفت: سوالی دارم که گمان می کنم نتوانی آن را جواب دهی. مرتاض گفت: آن سوال چیست؟ ایشان فرمودند: بگو ببینم آیا می توان در این لحظه مولا و آقایمان، حضرت حجت ابن الحسن العسکری علیه السلام را بیابیم؟! مرتاض گفت: بله می توانم به این سؤال جواب بدهم! سپس شروع کرد به یافتن جواب از طریق محاسبات پیچیده. ✨💫✨ آقای بحرالعلوم به او گفت: به شما نگفتم نمی توانید جواب این سؤال را بگویید. مرتاض در جواب گفت: کمی صبر کنید شاید بتوانم جواب را بیابم. سپس بعد از مدتی گفت: مسٱله آنطوری که شما فکر می کنید نیست، ولی من در فکرم که شیخ طه نجف کیست؟! آقای بحرالعلوم فرمودند: ایشان یکی از مراجع تقلید معروف ما در نجف الاشرف می باشد. مرتاض گفت: آن کسی که از او سؤال می کردید الان در منزل شیخ طه و در نزد ایشان می باشد!!! اینجا بود که ایشان و اطرافیانش به سرعت به طرف منزل آیت الله شیخ محمد طه نجف روانه گشتند. در مسیری که می رفتند... 🔺ادامه دارد... 🌹