🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۶۴)
#انتشارات_عهدمانا
سرگئی وارد اتاق شد و پرسید این چیست؟
کشیش گفت : « نهج البلاغه است ، سخنان و نامه های علی است . کتاب بسیار عجیبی است ، پر از مضامین بکر و راه گشا. »
سرگئی گفت : « لابد به من توصیه میکنی که آن را بخوانم . »
کشیش گفت : « حتماً ، کاری که پدرت باید در جوانی میکرد . مثل جرج جرداق که میگفت از دوازده سالگی مطالعهٔ نهج البلاغه را شروع کرده و هنوز هم ادامه می دهد. علی شخصیتی است مثل اقیانوس ؛ هرچه در عمق آن شنا کنی ، شگفتی هایش آشکارتر می شود. »
سرگئی پرسید : « اگر چنین است که شما میگویید ، پس چرا برخی کشورهای مسلمان که علی امام آنهاست ، عقب مانده اند ؟ »
کشیش گفت : « ملتها و دولتهای اسلامی مانند کسانی هستند که گنج گران بهایشان را دفن کرده اند یا اساساً از آن خبرندارند . گمان میکنم آنها هم علی را نمی شناسند . من هنگام مطالعهٔ این کتاب و چند کتاب دیگر ، به همین مسأله فکر می کردم . در آن دوران ، علی خلیفهٔ مسلمانان بود و مردی هم به نام معاویه خود را خلیفهٔ مسلمانان نامیده بود . هر دوی اینها ، داعیهٔ حکومت اسلامی داشتند ، اما علی کجا و معاویه کجا ! فکر کنم بیشتر رهبران کشورهای اسلامی ، حکومتشان از جنس حکومت معاویه باشد ، نه علی . اگر حاکمی از حاکمان مسلمان ، یک بار نهج البلاغه را با دقت می خواند و به آن عمل میکرد ، امروز روزگارشان این نبود که هست. »
سرگئی لبخند زد و گفت : « ما باید کم کم مراسم مسلمان شدن شما را فراهم کنیم پدر... ! » کشیش گفت : « ادیان الهی ، شکل ، قالب و پوستهٔ روح الهی هستند. مغز و درون آنها یکی است . در زمان علی دشمنانش و آنهایی که با او می جنگیدند ، از حافظان و مبلّغان قرآن و اسلام بودند و در عبادت و زهد و تقوا چنان بودند که زانوهایشان بر اثر سجده پینه بسته بود . آنها به نام همان اللّه ی با علی جنگیدند که علی به نام همان اللّه می خواست هدایتشان کند . »
سرگئی به کاغذهای روی میز اشاره کرد و پرسید : «ظاهراً مشغول یادداشت برداشتن از نهج البلاغه بودید ... »
ادامه دارد...
لینک کانال در محضر قرآن واهل بیت (علیهم السلام)👇
┏━💎🍃🌷🍃💎━┓
🟡 @ghjariafsane 🟡
┗━💎🍃🌷🍃💎━┛