بسم الله الرحمن الرحیم ماشین زمان به عقب بازگشته است و من به لطف خداوند منان به روز مبارک و زیبای عید غدیر خم آمده ام با قلبی مالامال از عشقی که سال هاست به آقا امیرالمومنین علی علیه سلام و رسول اکرم صلوات الله علیه دارم، قدم به غدیر خم گذاشته و در مقابل خود سیل عظیم و مشتاقی از جمعیت مسلمان و همراهان پیامبر را در حجه الوداع می بینم، آسمان صاف و آبی ،درختان آوازخوان و خوشحال از چنین اتفاق زیبایی، برکه خروشان و جوشان، و ناگهان چشمانم به تماثیل زیبای پیامبر رحمت و مهربانی، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و امیرالمومنین علی علیه سلام می افتد.🥰 ای اشک هایم امانم دهید تا بتوانم بی پرده مولای و ولی خود را ببینم. خداوندا آخراین اشک ها چه می گویند لبخند به لب دارم و قلبم آن قدر بلندمیتپد که صدای ضربانش را می شنوم گویی می خواهد از سینه ام بیرون بیاید و او هم نظاره گر باشد. در دستانم نقاشی که به عشق این دو عزیز مهربانم کشیده ام می فشارم، سربند سبزرنگ یا امیرالمومنین م در هیاهوی آرام باد خودنمایی می کند ،سیل جمعیت روبرویم گویی راه را بر من بسته است. اما من به عشق دیدار و بیعت آمده ام قدم هایم را تندتر می کنم گوشه ای ایستاده و آرام نظاره می کنم گویی کسی مرا نمی بیند یک خانم ایرانی و مسلمان با حجاب و امانتی که از حضرت فاطمه زهرا (س) برای او به میراث رسیده است، ناگهان به ذهنم می رسد چقدر خوشبختم که عروس سادات هستم و نسبم به آقا امیرالمومنین و پیامبر اکرم می رسد و من به خود می بالم پیامبر اکرم دست امیرالمومنین را بالا می برد به سمت آسمان می گیرد بالاتر از همه زیر آسمان خدا من کنت مولاه فهذا علی مولا آسمان می درخشد، فرشته ها هلهله می کنند، درخت ها شادی می کنند باد هوهو می کند و ذکر یا علی می گوید، پیامبر لبخند می زند و قلبش آرام است که رسالتش را به پایان رسانده . و اما آقا امیرالمومنین چقدر متواضع و مهربان پر صلابت ایستاده اند، همهمه به پا می شود همه به هم نگاه می کنند صد و بیست هزار نفر کم نیست. گویی زمان می ایستد .مکان می ایستد . پیامبر اکرم (ص) و آقا امیرالمومنین به من می نگرند قلبم از تپش می ایستد. احساس زیبا ییهمه وجودم را فرا می گیرد. قدم تند نموده و پرواز می کنم به سوی آن دو عزیز... آه آقای!... من خانمی از چهارده قرن بعد از دوران و زمانی که با افتخار همه جا می گویم من شیعه علی هستم آمده ام. من مسلمانم و پیامبرم پیامبر رحمت و مهربانی است. رو به روی دو عزیز می ایستم سلام می کنم السلام علیک یا رسول الله.. سلام علیک یا امیرالمومنین... و چه زیبا جواب سلامم را می دهند. ناگفته مرا می شناسند و همه چیز را می دانند سربندم را نگاه می کنند و لبخند می زنند❤️ و به تابلو نقاشی ام می نگرنند و من شرمسار اما خوشحال فقط چشمانم به جمال زیبای آن هاست، تبریک می گویم به آقایم به سرورم به مولایم و می گویم، آقا ای کاش مرا می دیدند اصحاب یارانتان، آن گاه به ایشان می گفتم چهارده قرن بعد میلیون ها انسان در سراسر جهان به حقانیت شما اهل بیت ایمان داشته و شیعه هستند، و با افتخار مسلمان هستیم. و چقدر روزگار خوشی است که ما با شادی در کوچه ها و خیابان ها محله هایمان بدون ترس عید غدیر را جشن گیریم و در زمانه ای زندگی می کنیم که انقلابی اسلامی در آن برقرار است و اگر ما زمان ایشان را درک نکردیم در عصر و زمان زیبایی زندگی می کنیم و از آقا می خواهم دعا کنند تا این انقلاب با دست رهبرم سید علی خامنه ای به دست مهربان آقا امام زمان(عج) برسد هر دو بزرگوار سر به آسمان بلند می کنند و من قلبم آرام شود. هدیه ام را تقدیم شان می کنم و چقدر مهربانانه تحویل می‌گیرند و لبخند می زنند. و بعد قبایهر دو عزیز را می بوسم و به چشمانم می فشارم می گویم برای فرج آقایمان و عاقبت به خیری من و فرزندانم دعا کنند.و از یاران آقا امام‌ زمان عجل الله قرار دهند، آمینی می گویند ❤️ چشمانم را به نشانه آمین می بندم، و به پلک برهم زدنی خودم را در خانه ام و در روز عید غدیر میبینم💚 عدیرسال هزار و چهارصد و سه ... راستی مهمان داریم ،همسرم سادات است، باید به خانه پدر همسرم برویم برای تبریک و تهنیت. و من چه قدر خوشبختم بر می خیزم باید تدارک ببینم.... خداوندا سپاس سپاس سپاس💚🌹 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 شرکت کننده: خانم نرگس کریمی مهرانی