همه ترسم از مجروحیت و شهادتت بود.
یک بار که مجروح شدی گفتم(دیگه نباید بری)
گفتی مثل زنان کوفی نباش
گفتم تو غمت نباشه من دوست دارم با زنان کوفی محشور بشم تو فقط نرو
بعد از ناهار گفتم منو میبری هیئت
گفتی هیئت نباید بری
_چرا؟
_مگه نگفتی من سوریه نرم، من سوریه نمیرم، اسم توهم سمیه نیست، اسم جدیدت آزیتاست، اسم منم دیگه مصطفی نیست کوروشه
شب شد دیدم نمیشود هیئت نرفت
_بریم هیئت!
_قرار نبود بریم هیئت آزیتا خانم!
_چرا این جوری میکنی آقا مصطفی؟
_قبول میکنی من سوریه برم وتو اسمت سمیه باشه و اسم منم مصطفی؟ در ان صورت هیئت و نماز و مسجد هم میری!
کمی فکردم کردم بعد گفتم :
قبول! اسم تو مصطفاست
#اسم_تو_مصطفاست
#شهداودفاع_مقدس
#معرفی_اعضا
#عضوفعال:مبینا بابایی فر👏