روزی ام را روزگارم تا که آجر می کند
ظرف خالی مرا
#صاحبزمان پر می کند
من کمی سختی که می بینم شکایت میکنم
آدم عاقل ولی اول تفکر می کند
مدعی
#عاشقی هستم ولی تنها دلم
روز و شب بر
#عاشقی کردن تظاهر می کند
آبرو بردم ولی
#آقا مرا بیرون نکرد
آدم از این نوع برخوردش تحیّر می کند
سنگ دل هستم، ولی دارد نگاه
#رحمتش
سنگ این قلب مرا با گریه ها دُرّ می کند
یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد
در میان روضه ی
#مادر مرا حُرّ می کند
نوکری
#فاطمه محشر به دادم می رسد
از غلام مادرش آقا تشکر می کند
سینه ام می سوزد این ایام تا ذهنم کمی
چادری را زیر دست و پا تصور می کند
مطمئنم زیر دست پا که می افتد زنی
بازویش را ضربه ها همرنگ چادر می کند.
#الـسلام_علــیڪ_یابــقیةالله
#الـسلام_علــیڪ_یابنالـزهــرا