وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزاً أَوْ إِعْرَاضاً فَلاَ جُنَاْحَ عَلَيْهِمَا أَن يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحاً وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحَّ وَإِن تُحْسِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً (128) : و اگر زنى از شوهرش بیم ناسازگارى یا اعراض داشته باشد بر آن دو باكى نیست كه به گونه‏اى با یكدیگر صلح كنند (گرچه با چشم‏پوشى بعضى از حقوقش باشد) و صلح بهتر است، ولى بخل وتنگ‏نظرى، در نفْس‏ها حاضر شده (ومانع صلح) است، واگر نیكى كنید و تقوا ورزید، پس بدانید كه همانا خداوند به آنچه مى‏كنید آگاه است. «نُشوز»، از ریشه‏ى «نشز» - زمین بلند - و معناى آن طغیان است. در آیه‏ى 34 سخن از نشوز زن بود «تخافون نشوزهنّ» و اینجا كلام از نشوز وسركشى مرد است. «شُحّ» در زن، نپوشیدن لباس خوب و ترك آرایش است. و در مرد، نپرداختن مهریّه و نفقه و نشان ندادن علاقه. رافع‏بن خدیج دو همسر داشت، یكى پیر و دیگرى جوان. همسر مسنّ را به خاطر اختلاف‏هایى طلاق داد و پیش از تمام شدن عدّه، به او گفت: اگر حاضر باشى به این شرط با تو آشتى مى‏كنم كه اگر همسر جوانم را مقدّم داشتم صبر كنى، وگرنه پس از تمام شدن مدّت عدّه، از هم جدا مى‏شویم. زن، آشتى را پذیرفت. سپس این آیه نازل شد. امام صادق‏علیه السلام در ذیل آیه فرمود: این آیه مربوط به كسى است كه از همسرش لذّتى نمى‏برد و بناى طلاقش را دارد، زن مى‏گوید: مرا طلاق نده، اگر خواستى همسر دیگرى بگیر و مرا هم داشته باش.[389] ----- 389) كافى، ج‏6، ص‏145 ؛ وسائل، ج‏21، ص 351. - علاج واقعه قبل از وقوع باید كرد. در مسائل خانوادگى قبل از آنكه كار به طلاق بكشد باید چارهاى اندیشید. «خافت» - گذشت از حقّى براى رسیدن به مصلحت بالاتر وحفظ خانواده، مانعى ندارد و بهتر از پافشارى براى گرفتن حقّ است. «فلا جناح» - در مسائل خانواده، مرحله‏ى اوّل اصلاح خود زوجین، بدون دخالت دیگران است. اگر نشد، دیگران دخالت كنند. «ان یصلحا بینهما» - بهره‏ى همسر از همسر، حقّى قابل گذشت است. حكمى نیست كه قابل تغییر نباشد. «لا جناح علیهما ان یصلحا» - حقّ خانواده بیش از حقّ شخصى زن یا مرد است. به خاطر حفظ خانواده، باید از حقّ شخصى گذشت. «والصلح خیر» - صلح، همیشه با پرداخت مال نیست. گاهى گذشت از حقّ، زمینه‏ساز مصالحه و آشتى است. و بخل مانع آن است. «و اُحضرت الانفس الشُح» - رمز تزلزل بسیارى از خانواده‏ها، تنگ نظرى و بخل و حرصى است كه انسان را احاطه كرده است. «واُحضرت الانفس الشح» - گذشت مرد از تمایلات جنسى و رعایت عدالت میان دو همسر، از نمونه‏هاى تقوا و احسان است. «ان تحسنوا و تتّقوا» - نظام حقوقى اسلام با نظام اخلاقى آن آمیخته است. «یُصلحا.... تحسنوا» - چه گذشتن از حقّ خود و چه نیكى به همسر، همه در محضر خداوند است. «فان الله كان بما تعملون خبیراً» - مرد هوسباز بداند كه اگر به خاطر كامیابى خود، همسر قبل را در فشار قرار دهد و او به ناچار مسئله‏اى را بپذیرد، خدا به عملكردش آگاه است. «كان بما تعملون خبیراً»