- در اسلام، براى خانواده بن بست نيست، (بر خلاف مسيحيّت فعلى،) اگر عفو، صلح و اجراى حدود و هشدارها كارساز نبود، طلاق وجود دارد. «و ان يتفرّقا...»
- با پيدايش گره در زندگى، نبايد مأيوس شد. بلكه مسير را بايد عوض كرد. «وان يتفّرقا يغن الله...»
- گام اوّل، اصلاح و تقوا است. (آيه ى قبل)، گام آخر، جدايى و طلاق است. «وان يتفّرقا»
- طلاق و جدايى همه جا بد نيست، گاهى راهگشاست. زيرا چه بسا اختلافات خانوادگى به خودكشى و روابط نامشروع بيانجامد. طلاق، اميدِ تشكيل زندگى مجدّد را نويد مى دهد. «يغن اللّه كلاً من سعته»
- خداوند، ضامن گره گشايى است. «يغن الله كلا من سعته»
- راه توسعه ى زندگى براى هركس به گونه اى است. گاهى با ازدواج «ان يكونوا فقراء يغنهم اللّه»[392] گاهى با طلاق «و ان يتفّرقا يغن الله» تا وظيفه چه باشد. نه از ازدواج بايد ترسيد، چون خدا وعده ى بى نيازى داده است؛ و نه از طلاق، چون خداوند آن جا هم وعده ى وسعت رزق داده است. «يغن اللّه»
- روزى دست خداست. «واسعاً حكيماً»
- تشريعِ طلاق يك تفضل الهى و بر اساس حكمت است. «واسعاً حكيما»
- بهره گيرى از وسعت و قدرت، اگر همراه با حكمت باشد ارزش است وگرنه خطر است. «واسعاً حكيماً»
-----
392) نور، 32.