دل فلج بود و سر صدا گل کرد
حرف عشق آمد وشفا گل کرد
در میان کبوتران حرم
یک گرفتار مبتلا گل کرد
در هجومِ غم و نفس تنگی
یک دریچه ،سپس هوا گل کرد
دست در دست آنکه می خواهیش
ناگهان حلقه ی طلا گل کرد...
پای رفتن مقابل دریا
حرف معبر شد و عصا گل کرد
در هیاهوی گریه و لبخند
روی لب ذکر یا رضا (ع) گل کرد
عشق ما شد شبیه معجزه ها
در دل شاه یک گدا گل کرد
#محمدجواد_منوچهری
@gida13