دل فلج بود و سر صدا گل کرد حرف عشق آمد وشفا گل کرد در میان کبوتران حرم یک گرفتار مبتلا گل کرد در هجومِ غم و نفس تنگی یک دریچه ،سپس هوا گل کرد دست در دست آنکه می خواهیش ناگهان حلقه ی طلا گل کرد... پای رفتن مقابل دریا حرف معبر شد و عصا گل کرد در هیاهوی گریه و لبخند روی لب ذکر یا رضا (ع) گل کرد عشق ما شد شبیه معجزه ها در دل شاه یک گدا گل کرد @gida13