چند هفته قبل از رفتن بابک،
خاله اش میاد تو کوچمون و میخواد بره روضه خونه همسایمون که میبینه در حیاط نیمه بازه و بابک تو حیاطه...
بابک با اصرار ازش میخواد بعد روضه بیا خونمون،
بعد روضه اومد و گفت:
اومدم یه چایی بخورم و برم...
اما بابک اصرار کرد که باید بمونه!
به من هم گفت پا شم غذا بپزم.
بعد هم خودش زنگ زد به شوهرخاله و بچه های خاله اش و همه رو کشید اینجا...
اون شب با اینکه دندونش درد می کرد و هی میرفت تو اتاق دراز می کشید،
باز بلند میشد و میومد پیش مهمونا می نشست و شوخی می کرد.
#شهید_بابک_نوری_هریس
وقتی مهمان بر تو وارد می شود این را بدان که خدا بر تو منّت نهاده که تو را میزبان او قرار داده تا بدین وسیله گناهانت را بیامرزد.
✨ حضرت محمد (ص)
#نویدشاهدگیلان
🆔
https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc