🌷 دلنوشته به شهدای گمنام بسم رب الزهرا (سلام الله علیها) دلتنگ گمنامم من هنوز دلم برایت تنگ شده، برای همه نبودن هایت در این شهر شلوغ... دلم برایت تنگ می شود وقتی می بینم روی دیوار هر کوچه ای، نام شهیدی نشسته و تو حتی نامی نداری تا بر دیوار گرد و خاک گرفته این شهر بنشیند‌. دلم برایت تنگ می شود وقتی اسمت.‌‌.. نه، اسمی که نداری... وقتی همین نام گمنامت بر سر زبان ها می افتد و عطر حضورت در خیابان ها می پیچد و تکه استخوانی از قد و بالای رعنایت به میان ما باز می گردد. دلم برایت تنگ می شود وقتی پس از سال ها حضور در زیر خروارها خاک صحرا، شبی در معراج شهدا به ناز می خوابی تا کمی از حلاوت حضور بهشتی ات مست شویم و با باری از بی قراری بدرقه ات کنیم. و دلم برایت بیش از همیشه تنگ می شود وقتی بی آنکه کسی تو را بشناسد باز به میان خاک می روی و در حجله جدیدت به انتظار می مانی تا روز محشر که بر سرور بی سرت حسین (علیه السلام) وارد شوی. شهید گمنام ... دلم برایت تنگ شده و بی تاب تر از همیشه، مشتاق حضورت شده ام. کاش امشب به خوابم بیایی تا روی ماهت را سیر ببینم ، اما نه ... مادرت بیش از من چشم انتظار توست‌. تو را به همه لحظات بی قراری مادرت قسم می دهم، امشب به میهمانی چشمان پیر و پر چین و چروکش برو که سالهاست چشم انتظار دیدن رویای توست‌. ❇️ : نرگس خوشحال 🌷 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت استان گیلان 📣 eitaa.com/gilannavideshahed 🌐 gilan.navideshahed.com