سلام، ای شرفِ عرش و فرش قنداقت
خوشا به حالِ دلِ نوکران و عشاقت
خدا و خلقِ خدا تا همیشه مشتاقت
هزار سجده به دست خدایِ خلّاقت
که او کتابِ جمالِ تو را قلم زده است
حضورِ همچو تو را در جهان رقم زده است
پری که سوخته، با لطف تو پریدنی است
صفِ ملائکه دور و برِ تو دیدنی است
صدای خندهی روح الامین شنیدنی است
عجیب، بوسه ز پیشانیِ تو چیدنی است
به قلبّ خستۀ ما یک تَنَفُسی بدهید
دوباره بال و پری نو به فطرسی بدهید
خدا به عرش خداییش طرح نو انداخت
خدا زِ خِلقت ارباب ما شگفتی ساخت
بَرنده آنکه برایش به نوکری پرداخت
حسین را به خدا جز خدا کسی نشناخت
در این مقوله دگر حاجتِ مباحثه نیست
حسین با احدی قابل مقایسه نیست
برای قلب پیمبر سرور آوردند
برای حیدر کرار، نور آوردند
برای فاطمه سنگ صبور آوردند
دلِ ملائکه را هم به شور آوردند
به یُمن سوم شعبان بهشت آذین شد
حسین گفتم و کامم دوباره شیرین شد
خودم فدای خودِ حضرت و سه تا پسرش
و مادر و پدرم نذر مادر و پدرش
چقدر عاشقِ سائل نشسته پشت درش
تمام هستیِ ما وقف حضرت قمرش
هنوز در به روی هیچ کس نبسته حسین
خدا کلید جنان را سپرده دست حسین
گلاب و گل به هوا پخش میکند زهرا
علی جدا و جدا پخش میکند زهرا
میانِ ما و شما پخش میکند زهرا
برات کرببلا پخش میکند زهرا
همین یکی دو سه شب جمع کن خیالت را
بگیر از کرمش کربلای سالت را
#مهدی_مقیمی