هدایت شده از مریم برزویی
کله قند وسط بحث گروهی اضطرار و ما ادراک اضطرار! اخیرا به قول فامیل دور دیده شده که اضطرار تبدیل به پوششی برای گذاشتن انواع و اقسام پیام ها شده. این‌جوری سبب تحریف تاریخ به دست خودمان می‌شویم و واژه‌ها در گذر زمان معنایش به باد فنا می‌رود. آن وقت فردا پس فردا که اداره گروه افتاد دست نوه نبیره هاتان، با دست لرزان و چشم گریان، تسبیح چرخان می گویید کاش آن موقع ها که سری تو سرهای مادرانه داشتیم این اضطرار ها را سرجایش مصرف می کردیم که نوه مان انقد مصیبت گروه داری نکشد. رفقا اضطرار معناش معلومه! چیزی که ما را به حول و هراس انداخته و فوری دنبال جوابش می گردیم. و جای دیگری هم گیر نیامده و مادرانه بهترین جا برای پیدا کردن پاسخش است. مثلاً بعضی شبه اضطرارها کارش یک سرچ گوگلی‌ست. نوعی دیگر از آن ها اطلاعیه یا تبلیغ است. نوع دیگری درد دل و.... بیاییم ضمن تفکر‌محرمی پیرو بحث گروهی امروز، نسبت به تفکر در این موضوع هم کوشا باشیم.