[ قاف، قله رموز ]
پنجشنبه هفدهم آبان ماه هزار و چهار صد و سه.
روایت:
قاف رمز عالم بالاست، کوهی است که هوشنگ پیشدادی بر فراز آن صدهزار اسب و ده هزار گوسفند برای ایزد آبان قربانی کرد؛ و کوهی است که گرداگرد قلهٔ آن، ماه و خورشید و ستارگان دور میزنند.
در ابتداء عنوان بر تخته خودنمایی میکرد. " نوزدهمین
جلسه گروه قاف "، پنج ماه همراهی.
یکی از هنرمندان که قلم از قلبش به کاغذ روانه ساخته بود شعرش را رو به دیگر هنرمندان قرائت ساخت.
به عبارتی " مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد " هنرمند دیگر که مقابل چشمهای لبریز از اشتیاق شنیدن، ایستاده بود خاطرات دیدار جلسه با مقام معظم رهبری را بازگو میکرد، از گم شدن کفشها و جا گذاشتن پلاکاردها در گیت تا گم شدن یکی از همراهان در بیت. ماجرایی بود مفصل، انگار که آن لحظههای هرچند کوتاه را زندگی کرده باشی و با شنیدنش خندهای از روی ذوقِ تداعی بر چهره زینت کنی.
کملطفی میشود اگر از شعف به هنگام برداشتن شماق از روی بوم لوگوی اختصاصی گروه گفته نشود.
سپس یکی از هنرمندان مرامنامه را اینگونه به اوج رساند " که هر شیء درواقع آیتی از حقیقت است. "
درست است؛ هنرمند انقلابی باید اهل درد باشد، باید برای هر پیشامد کنش فعالانه داشته باشد، هنرمند انقلابی درواقع باید متعهد باشد.
مرامنامه را که تک به تک حضار به گوش جان خریدند، آقای باقری گفتگوی صمیمانهتری را برای شروع صحبت خود انتخاب کردند. از تجربیات طنزآلود تا صحبتهای پیشنهادگونه.
" نیت اساس کار را میسازد، فیالحال اگر من نوعی نیت کنم که اینکار برای اسلام است برکت اسلام در کار من جاریست "
جلسه با عکس دستهجمعی هنرمندان به پایان رسید.
🔸️به قلم : نرگس قدسی
⭕گروه هنری قاف
@Qaf_art_group