🌸 هانیه، مریم و عطیه سه دختر خاله که باهم به جشن آمده اند. با هانیه که صحبت کردم، می‌گفت از اول جشن تا کنون کلی عکس سلفی از خودشان گرفته اند و خیلی دوست دارند هرچه بیشتر این لحظات دل انگیز را ثبت کنند. میان گپ زدنمان عطیه نخودی می‌خندد و می‌گوید: ما می‌خواستیم برای کنسرت بریم تهران ولی نمیدونم چی شد که گفتیم بیاییم این جشن ! مریم می‌زند به پهلوی عطیه و ادامه می‌دهد: ولی خداییش خیلی به ما اینجا خوش گذشت... عطیه دوباره حرفش را از سر می‌گیرد: فکر نمیکردم یه جشن قرآنی انقدر شیرین و شاد باشه... این جشن خیلی با تصورم فرق داشت. لبخند مریم و هانیه نشان می‌دهد آن‌ها هم با نظر مریم موافقند‌. 🌸🌸🌸🌸 @golabbaton95