علیه السلام افتاد مسیرم به در خانه ات امشب تا اینکه رسد لطف کریمانه ات امشب بد مست شدم از تب پیمانه ات امشب آری..شده ام یک سره دیوانه ات امشب - تا اینکه مسیرم به در خانه ات افتاد شد خانه ام آباد..علی…خانه ات آباد - ای نور رخت شمس جهان تاب..علی جان چشمان تو سر منشا مهتاب…علی جان شد محو تماشای تو ارباب…علی جان آواره ی لب های تو شد آب…علی جان - محصول غم عشق تو شد خون جگری ها از رایحه ات مست تمام سحری ها - شیرینیِ لب های تو چون قند..مکرر پیغمبر این خانه تویی بعد پیمبر مصداق اباالفضلی و آئینه ی حیدر جبریل به پا بوسی تو آمده با سر - ما چشم فقط جانب منشور تو داریم دردیم..چه غم؟نور علی نور تو داریم - مجنون شده دیوانه ی تو..خواب ندارد یک لحظه هم از عشق شما تاب ندارد این جذبه ی زیبای تو مهتاب ندارد مانند تو در خانه اش ارباب ندارد - ای نور ازل خلقا و خلقا به که رفتی؟ ای مدح تو با دوست و دشمن به که رفتی؟ - سر تا به قدم نیز نشانیِ علی تو در معرکه ها دست پرانی علی تو در واقع همان قلعه تکانی علی تو گفتند و نوشتند جوانی علی تو - ای سرو بلند حرم یار…دمت گرم شاگرد اباالفضل علمدار…دمت گرم - رفتی و حرم ریخت بهم پشت سر تو ای وای ز حال پدر خون جگر تو دیدند همه روی زمین بال و پر تو از خیمه ی جراحه رسیده خبر تو - این دشت شده پر ز تنت…آه..علی جان پخش است عزیزم..بدنت..آه…علی جان 🔸شاعر: 🌾🌷🍀🌿🌾🌷🍀🌿🌾