وقتی جهان را مثل زندان می‌کنی سخت است احوالِ قلبم را پریشان می‌کنی سخت است طوفانِ غم را دور کن از کلبه‌ام ای عشق این خانه را وقتی که ویران می‌کنی سخت است پس کِی برایم نوبهاری سبز خواهی شد؟ هر شب که سهمم را زمستان می‌کنی سخت است چشمانِ ابری را چه باید کرد بعد از تو؟ دائم مرا لبریزِ باران می‌کنی سخت است در زندگی تنها تو باید همدمم باشی وقتی مرا درگیرِ هجران می‌کنی سخت است