من مسلمانم! قبله ام یک گل سرخ، جانمازم چشمه، مُهرم نور دشت، سجاده ی من! من وضو با تپش پنجره ها می گیرم، در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف! سنگ از پشت نمازم پیداست، همه ذرات نمازم، متبلور شده است! من نمازم را وقتی می خوانم که اذانش را باد، گفته روی سرِ گلدسته ی سرو، من نمازم را پی “تکبیره الاحرام” علف می خوانم، پی “قد قامت” موج….