کشاورزی نزد امیرکبیر به شکایت آمد که
توپخانه را از روی کِشت من بردند و کل
محصولم از بین رفت.
امیر ابتدا خسارات او را داد و بعد از توپچی
بازخواست کرد .توپچی گفت : شاه با سوار
زیاد رسید و تعجیل فرمود ، جاده هم تنگ
بود و من مجبور شدم توپها را از مسیر
کشت ببرم ، امیر با عصبانیت گفت :
تو بسیار غلط کردی مگر مال پدرت بود ؟
شاه اگر میخواهد لایق شاهی باشد نیم
ساعت صبر کند آنگاه بگذرد نه اینکه زرع
رعیّت را نابود و عموم ایرانیان را از زراعت
و عدالت ناامید سازد !! ...
آنگاه توپچی را سیاستی سخت نمود
که غیرت کشاورزان به آبادی املاک و
زمینشان شد.
چقد تو این دوران نیاز به یکی
مثل امیر کبیر داریم تا ایران آباد شود...