✅اختلاف من با سردار دلها
شباهت و تفاوت و در انتها عاقبت بخیری
خب ابتدا سلام و بااحترام
✅شباهت ها
◀️منم از خانواده ای مذهبی در ابتدای انقلاب همانند او در تب وتاب بودم
◀️جنگ شروع شد او در کرمان و من در زادگاهم سراغ بسیج و عضویت در سپاه رفتم
◀️منهم با او شروع کردم و در جبهه از ابتدا حضور داشتم
و.....
بسیاری اتفاق خوب دیگر
✅ اما تفاوت من با او
◀️ من اهواز را که برای اولین دفعه دیدم آرزو کردم روزی در آینده متاهل خواهم شد و برای دیدن این شهر زیبا سفری خواهم داشت
اما گویا او اهواز را باچشم گریان دیده بود
او رزمندگان و مردم و بمباران شهرها را می دید منقلب تر و مصمم تر میشد
◀️گویا من دنبال جان پناه و یا منطقه ای مناسب تر میگشتم
او بعد اولین مجروحیت اشک میریخت که چرا از غافله جا مانده
◀️ اما من بعد اولین مجروحیتم در خصوص اولین دیدار با خانواده و دوستانم می اندیشیدم
او معنی ترک سر کردن را درآن میدان را فهمید
اما من فقط حضور در میدان را
بماند که تفاوتها از زمین تا آسمان است
◀️ اولین مسئولیتی که گرفتم سرمست و بعد مجروحیت اول احساس کردم تکلیفم باتمام رسیده
اما او خیلی محکم و مصمم تر ایستاده بود
واقعا وقتی فکر آن روزها را میکنم قیاس بزرگترین اشتباه نا بخشودنی است
◀️ دفاع مقدس تمام شد من لباس و چفیه را بوسیدم
و اما او چفیه جدیدی را تهیه کرده بود
◀️ او فرمانده ای شجاع و قابل تحسین شد
من یک کارمند که بعدها به لطف سابقه حضور به درجه مدیریت دستگاه دولتی رسیدم
◀️هر موقع کلیپ و یا صحنه ای از دفاع مقدس می دیدم با افتخار گاهی تحلیل میکردم
اما او در میدان گمنام و جانانه پای کار ایستاده بود
◀️من غرق در دنیا
و او غرق در دفاع
◀️گاهی معترض بودم که اگر بمن هم فرصت داده میشد چه بسا من هم یکی مثل او می شدم
اما غافل از اینکه
فرصت را شخص بوجود می آورد
◀️فرصت و عاقبت بخیری در دست خودم بود
من دیر متوجه شدم اما او بستر ساز فرصت ها برای خیلی ها بود
و اما امروز متاسفانه تعدادی از دوستانم ،همرزمان، همسنگران عزیزم. به جنگ با گذشته خود که روزی با التماس برای حضور در جبهه ها پافشاری میکردند صدا بلند کرده اند
در پله های ادارات دنبال امتیاز میگشتیم واگر انتظارمان فراهم نمیشد معترض و گله مند می شدیم
خط کش در دست و مقایسه در ذهن کلافه ام کرده بود
چرا فلان دوستم مدیر کل شده و من رئیس ویا کارمند مانده ام
چرا فلانی چندتا خانه دارد ماشین آنچنانی دارد
باغ و ویلا دارد
من چه فرقی دارم
اشتباهات فردی و ضعف های عقیدتی را برای فرار باید به یک جا بچسبانم
تعداد زیادی از همسنگرانم گرفتار اعمال اشتباه خود شدند
می دیدم که روز بروز طلبکار تر میشوند
و اما سفره ای دیگر پهن شد دست همراهی را دراز کرد
از نسل ما تعداد کمی دعوتش را پذیرفتند
من مشکلات خانوادگی ،همسر و فرزندان ،شغل و کسب وکارم را بهانه کردم که سوختم
اما او هر روز بزرگتر و بزرگتر میشد او جهانی شده بود
او رابط و نماینده کشورم در کمک به مستضعفان جهان و امید محرومان تبدیل شده بود
در امنیت شرق کشور کم نگذاشت هر چه در توانش بود
فرمانده بزرگی که با مدیریت خوب بهترین عملکرد را با تیمش به نمایش می گذاشت
من بازنشست شدم و فراموش شده ای که گویا درآن سازمان محل خدمت نبوده ام
اما او با نگاه و اعتقادی که داشت روز بروز والا تر و محترم تر میشد
قدم برای رضای خدا و اهل البیت بر میداشت اما من برای ....
و صد ها تفاوت دیگر که از اینجا به بعد همه شما میتوانید حدس بزنید
عاقبت بخیری حقیر فقط در همراهی با مقاومتی که حاصل ماندن و محکم ایستادن او و دوستانش بود
من بند رفاقت و دوستی را قطع کردم و امروز دنبال راهی برای اتصال آن
عبرت بگیرید و از هیاهو و اراجیف بریدها نگران نباشید
شهادت سردار دلها واقعا تلنگری در زمان ان شاءالله ضربه ای باشد برای پایان خواب خرگوشی ما
دستم خالی شده سوابق دفاع مقدس را معامله کردم و با دریافت امتیاز و.... تنها روزنه ای که برایم مانده کل امید من ویا ماخواهد بود
فرصت دارد بپایان میرسد برف پیری محاسنم را سفید پوش کرده
خیلی از هم سنگرانم محکم ایستاده اند و من وتعدادی عافیت طلب شده ایم
امید دارم شهدا دستم را بگیرن و کمکم کنند
یا علی مدد
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
✍مجید تواضع
╔═∞══❀•○●○❀══∞═╗
🇮🇷به گلچین سیاسی بپیوندید
@Golchinseyasy
╚═∞══❀•○●○❀══∞═╝