📝
انسان اینترنتی
با گسترش اینترنت انسانهای جدیدی خلق شده است. انسانهایی که می توان آنها را «انسان اینترنتی» خطاب کرد.
انسان اینترنتی، سوژه ای است که از طریق کابل اینترنت به جهان وصل می شود، زیست جهانش در صفحات اینترنت خلاصه می شود و اگر برای ساعتی اینترنتش تمام شده یا لپ تاپ و گوشی موبایلش برق نداشته باشد، همچون کودکی گم شده در خیابان سردرگرم و مستاصل خواهد بود و از درماندگی دور خود خواهد پیچید.
انسان اینترنتی:
از طریق اینترنت خرید می کند،
از طریق اینترنت دوست می شود،
از طریق اینترنت عاشق می شود،
از طریق اینترنت رابطه جنسی برقرار می کند،
از طریق اینترنت فعالیت سیاسی می کند،
از طریق اینترنت بیانیه صادر می کند،
از طریق اینترنت انقلاب می کند،
از طریق اینترنت فعالیت اقتصادی کرده و پول در می آورد،
از طریق اینترنت شاعر و هنرمند و نویسنده می شود،
از طریق اینترنت برای خود هویت کاملا تازه و متقاوتی می آفریند... و در یک کلام از طریق اینترنت، جهان را می شناسد و تصویر ایدهآل خویش را می سازد.
انسانی اینترنتی درست است که در خانه نشسته اما با خانواده بیگانه است. در کنار والدین حضور جسمی دارد اما پدر و مادر را نمی بیند، در کنار همسر و فرزندش حضور دارد اما سخنی با آنان نمی گوید.
انسان اینترنتی فلسفه نخوانده است، اما مدام جملات کوتاهی از هگل و نیچه و افلاطون و سایر فیلسوفان به اشتراک می گذارد.
انسان اینترنتی اندک شناختی از تاریخ و فرهنگ و زبان و هنر و هویت ندارد اما در مورد دورترین دوره های تاریخی و فرهنگی و نژادی و زبانی نظرات متقن ارائه می دهد.
انسان اینترنتی در سرزمینی خاص زندگی می کند، اما با مفهوم «وطن» بیگانه است.
انسان اینترنتی در مورد کوچکترین رویدادی در هر گوشه دنیا بیانیه صادر می کند.
انسان اینترنتی دُگم است و به هر کسی که به سلیقه ای متفاوت او داشت باشد توهین و پرخاش می کند.
انسان اینترنتی از همه چیز و همه کس ناراضی است.
انسان اینترنتی هر روز از طریق گوشی موبایل و اینترنت شارژ و خالی می شود.
انسان اینترنتی رباتی مومن و وفادار به اطلاعات داده شده از طریق صفحات نت است که سعی می کند با همه توان آن را تکرار نماید.
انسان اینترنتی به هیچ چیز عمیقی تن نمی دهد. نگاهش به همه مسائل کلیشه ای و سطحی است، خود را دانای کل می داند و نظرات بی بنیاد خود را حقیقت مطلق می انگارد، همه چیز و همه کس را با عینک تک بعدی خود می نگرد. برای هر مسئله سیاسی و اجتماعی یک نسخه از پیش آماده دارد. جهان را غرق در جادو و اوهام می نگرد. مقهور رسانه هاست، جهان آکواریومی که توسط رسانه ها ساخته می شود را تمام واقعیت هستی تصور می کند. سلطان مصرف گل و علف و بنگ و الکل است و تصورش از انقلاب و تغییر نظامهای سیاسی هم چیزی شبیه تغییر حالات خود پس از مصرف بنگ است.
این نسل تکبعدی که درک سادهانگارانه و مبتذل و سطحی از مسائل هنری و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی دارند امروز در همه جای دنیا یافت میشوند. اکثر آنها تحت تاثیر بازیهای کامپیوتری و فیلمهای مارول هستند و تصور میکنند با آتش زدن چند خودرو و ویرانی و تخریب چند ساختمان، جهان جدیدی را خلق میکنند.
👤 فرهاد قنبری