🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
مثل عڪسِ رخ مهـتاب که افتادہ در آب در دلــم هـستی و بین من و تو فاصلــه هـاست . . . ‌"نخستین سفیر
💠خاطره اي از شهيد آويني 🌷یادم هست یک روزی شهید ، شهید گنجی و بنده در جایی نشسته بودیم.😊شهید گنجی جمله ای را ابراز کرد که شهید آوینی در جمله جالبی گفت.‼️ من بین این دو بودم. 🌷شهید گنجی به شهید آوینی گفت: «حاج مرتضی❗️ دیگر باب شهادت هم بسته شد».😢آوینی در جواب گفت: «نه برادر، لباس تک‌سایزی است که باید آدم به اندازه آن در آید،👌 هر وقت به سایز این تک سایز درآمدی، می‌کنی،🕊 مطمئن باش» 🌷من که این دو بودم گفتم: «حاج مرتضی، پس من چی؟ من کی 🕊 می‌کنم؟».شهید آوینی در جواب گفت: «تو در چیزهایی داری»👝 و نام چند منطقه جنگی که در آنها ساخته بودم را آورد 🎥و بعد ادامه داد: «در چیزهای دیگری هم هست که نمی‌دانم چیست، هر وقت کوله‌‌ات شد، خواهی کرد».💯مدتی پس از این گفت‌وگو مرتضی آوینی به رسید و به فاصله یک سال دیگر نیز شهید شد😔 🌷 📎سالروز ولادت •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود... •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•