🌷 💠هم نشینی با مردگان 🌷در سرپل ذهاب بر روی تپه ای بود که شده بود مقر ما. مقرها هم چادر بود. جهت استقرار چادر، مجبور شدیم دو تا را نصف کنیم تا فضا صاف شود و بتوانیم چادر را برپا کنیم! 🌷شب ها که می خوابیدیم یا سرمان بود یا پاهایمان یا دستانمان. درختی هم در کنار چادر بود که جغدی شب ها در کنار آن آواز می خواند. اوایل بسیار می ترسیدیم، ولی بعداً عادی شد. داشتیم که خیلی می ترسید و شب ها می رفت در مقرهای دیگر می خوابید. حق هم داشت. چون ما حدود نیم متر زمین را گود کرده بودیم تا صاف شود. 🌷وقتی می خوابیدیم عملاً در کنار خوابیده بودیم. من بهترین خواب ها و نگهبانی ها را در همین داشتم. شب ها در آن حال معنوی خوبی داشتم. راوى: 🍃🌷🍃🌷🍃 📈جهت عضویت در کانال گلستان خاطرات شهدا http://eitaa.com/golestanekhaterat http://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷🌷🌷