نکته تفسیری صفحه ۱۰۱:
نیرنگ با خدا!:
این آیه و آیه ی بعد، در باره ی منافقان سخن می گوید و با بیان چند ویژگی از ویژگیهای زشت آنان، به مسلمانان کمک می کند که ایشان را بهتر و راحت تر بشناسند. منافقان، کسانی هستند که به ظاهر به خدا ایمان دارند؛ ولی در حقیقت کافرند و به ایمان تظاهر می کنند. البته این زنگ خطری برای همه ی افراد باایمان نیز هست که مبادا این ویژگی ها در آنان هم وجود داشته باشد. بر اساس این آیه، یکی از صفات منافقان، «ریا و خودنمایی» است. منافقان مانند مسلمانان دیگر، عبادتهایی انجام می دهند: نماز می گزارند، به حج میروند و حتّی شاید جهاد هم بکنند؛ امّا هیچیک از این کارهایشان برای فرمانبرداری از خدا و خشنود کردن او نیست؛ بلکه برای ادامهی زندگی در میان مسلمانان و بهره بردن از امکانات جامعه ی اسلامی است. حتّی ممکن است ظاهر عبادت هایشان زیبا و فریبنده باشد؛ ولی باطن آن، مانند میوه ای ست که از درون فاسد شده و از بیرون سالم به نظر میرسد. در روایتی از امام صادق علیه می خوانیم: «با کارها [وعبادت هایت] برای کسی[از مخلوقاتِ ناتوان خدا] که نه می تواند زنده کند و نه بمیراند و نه به تو سودی برساند، ریا، مکن. ریا درختیست که میوهی آن، فقط شرک مخفی است و ریشهاش نفاق است. در روز قیامت، [از سوی خدا] به ریاکار گفته میشود که پاداش کارهایت را از همان کسی بگیر که با من شریکش قرار دادی. بنابراین دقّت کن که چه کسی را عبادت می کنی و می خوانی، به چه کسی امید داری و از چه کسی می ترسی. و بدان که تو نمی توانی چیزی از باطنت را از خدا مخفی کنی؛ که اگر چنین فکری کنی، خودت را فریب داده ای [نه خدا را]. خدا [در آیهی 9 سورهی بقره] میفرماید: [منافقان] می خواهند خدا و افراد باایمان را بفریبند؛ در حالی که فقط خودشان را می فریبند و نمی فهمند.»[1]
یکی دیگر از نشانه های منافقان، کسالت و خستگی در خواندن نماز است. آنان در پیشگاه پروردگار جهان با بی حالی و کسالت می ایستند و در عباداتشان نشاط ندارند. از پیامبر گرامی ما نقل شده است: «نماز منافق اینگونه است که می نشیند و به خورشید چشم می دوزد تا ببیند کی غروب می کند. در آن موقع برمی خیزد و سر خود را مانند کلاغ چهار مرتبه به زمین میزند.»[2] در مقابل این شیوه ی ناپسند، مؤمنان حقیقی به عبادت عشق می ورزند و با نشاط کامل به آن مشغول می شوند و در هنگام نماز، سرزنده و سرحالاند. پیامبر خدا در این باره فرموده است: «برترین مردم، کسیست که به عبادت عشق بورزد و آن را [مانند دوستی عزیز] در آغوش کشد و با قلبش آن را دوست داشته و با بدنش بدان مشغول باشد.»[3]
[1] - مصباح الشریعة، ترجمة مصطفوی، ناشر: انجمن اسلامی حکمت و فلسفة ایران، سال 1360 ش
[2] - المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص121
[3] - الکافی، ج 2، ص 83