✨﷽✨ 🌹ظلم و ظلمت چیست؟🌹 ✍ظلم در تعریف نخست یعنی: ناقص کردن یک حق. کسی حق کارگری را کامل نمی‌دهد، پس در حق او ظلم می‌کند. انسان اگر در حق خدا و در عبادت او که وظیفه بنده است کوتاهی کند، در حق خدا ظلم نموده و خدا مظلوم و او ظالم است. در تعریف دوم، ظلم به معنی گذاشتن شئ در غیر جای استحقاق آن شئ است. یک رئیس دو کارمند دارد که در شرایط مساوی هستند، ولی یکی از دیگری کاردان‌تر و با ایمان‌تر است. اگر آن رئیس کارمند کاردان را معاون خود نکند، در حق آن کارمند و سازمان ظلم کرده است.اگر انسان نیز در عبادت و توحید، خداوند را که مطلق وجود و قدرت و اراده است، به این صورت نشناسد و برای تحقق خواسته خودش اراده کسی دیگر را در اراده خدا مؤثر بداند، در حق خدا ظلم کرده است. مثال: زمان رفتن به دکتر، اراده دکتر را هم در بهبودی خودش شریک اراده خدا کند. و بعد از بهبودی گمان کند که این دکتر او را نجات داد. ظلمت از ظلم مشتق می‌شود. چون در تاریکی نوری نیست و انسان نمی‌تواند چیزی را سر جای واقعی خود قرار دهد، پس به تاریکی ظلمت می‌گویند. به نوعی ظلم در تاریکی اتفاق می‌افتد. یک قاضی که بین دو شاکی قضاوت می‌کند، چون نسبت به حقیقت در تاریکی و ظلمت است، پس در صورت نرسیدن به روشنایی و کشف حقیقت اگر حکم دهد، قطعا ظلم خواهد کرد.برای همین جهل و شرک ظلمت است و علم و توحید نور است. حضرت حق می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُون»َ ای کسانی که ایمان آورده‌اید چرا به چیزی که عمل نمی‌کنید آن را می‌گویید و مردم را به آن دعوت می‌کنید؟و هرگز نفرموده «لم تعلمون ما لا تفعلون» چرا چیزی که عمل نمی‌کنید آن را یاد می‌گیرید؟ چون علم نور است و کسب علم مشروط به عمل نیست و در هر حال لازم است. چون علم چراغی برای ترک ظلمت به سوی نور است. فرض کنید دو نفر عالم یک گناه را هم‌زمان انجام می‌دهند. درست است علم همیشه تقوای الهی را سبب نمی‌شود و بسیاری از عالمان هم معصیت می‌کنند، ولی فرق معصیت کردن عالم و جاهل در آن است که عالم می‌داند، معصیت کرده است پس، از گناه لذت نمی‌برد و دچار عذاب روحی می‌شود. دوم این‌که درصدد جبران معصیت با رضایت حق‌الناس و توبه بر‌می‌آید. سوم این‌که در برابر گناه نکردن اندکی مقاومت می‌کند و سپس تسلیم می‌شود. ولی در جاهل هیچ یک از موارد اشاره شده زمان گناه کردن و انجام معصیت صدق نمی‌کند. ما عموما در تعریف‌مان معمولاً ظالم را انسانی توانا و مظلوم را انسانی ناتوان و بی‌چاره و ضعیف فرض می‌کنیم در‌حالی که در معنی لغوی ظلم، هرگز این امر صدق نمی‌کند. گاهی یک ناتوان با ندادن حق یک توانا در حق او ظلم می‌کند. کارگری ساده در یک کارخانه که در تولید با تنبلی کارشکنی می‌کند در عین ناتوان بودن در حق رئیس کارخانه در عین توانا بودن ظلم می‌کند. انسان نیز که حضرت حق هدف انسان از خلقت را عبادت می‌داند در صورت عدم عبادت یا نقص در عبادت در حق خدا ظلم می‌کند و انسان ظالم و خدا مظلوم خوانده می‌شود. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄@golmaryam1399┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄