⭐️یادی از سردار شهید هاشم اعتمادی⭐️ 🌹بحبوحه انقلاب بود. مخالفت هاي مردمي عليه رژيم به اوج خود رسيده بود. هاشم با زيركي قبل از شروع کلاس ها بر سر در راهروي دبيرستان نوشت: «مرگ بر شاه». ناظم با عصبانيت وارد كلاسمان شد. گفت: كدام لعنتي چنين كاري كرده؟ ترس را كه در چشم بچه ها ديد، قوت قلب پيدا کرد. بادي در سينه انداخت و‌ محكم ادامه داد «جاويد...» منتظر کلمه شاه شد. اما خبري نشد. بلند تر تكرار كرد «جاويد...». صداي محكم و بلند هاشم در كلاس پيچيد: «فقط خدا جاويده». مشتش را بالاي سرش گره كرد، فرياد کشيد: «مرگ بر شاه». قبل از اينكه زنجير پران ناظم به هاشم برسد، هاشم از پنجره كلاس بيرون پريد. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید