⭐️ یادی از استاد شهید حاج علی کسایی⭐️ 🌹یک روز صبح که به پادگان رفتم، آقای کسائی من را صدا و گفت: آقای کریم دخت با من بیا برات کاری در نظر گرفتم. با هم در محوطه پادگان قدم زدیم. مکان ها و دیوارهایی را نشان داد و گفت این قسمت، آن قسمت و... برای نوشتن احادیث و کارهای تبلیغاتی عالی است. بعد تعدادی پاکت نامه از جیبش در آورد و به من داد. پاکت ها خالی بود، اما پشت و روی کاغذ آن حدیث و جمله و شعارهای انقلابی و اسلامی نوشته شده بود.گفتم: حاج آقا این ها چیه؟ خندید و گفت: دیشب توی صف نانوایی بودم. نانوایی شلوغ بود. دیدم در این صف وقتم تلف می شود، گفتم چند مطلب بنویسم که در کارهای تبلیغاتی استفاده کنی. کاغذ نداشتم روی این پاکت های نامه برایت نوشتم.گفتم: شما یک ساعت در صف نانوایی، به اندازه شش ماه کار برای من درست کردید. یادگاری هایی که هنوز از ایشان روی دیوار های مرکز پیاده شیراز باقی مانده است! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید