💠در جبهه با يکي از دوستان خود عهد بسته بودند که هر کدام زودتر شهيد شدند، سلام ديگري را به امام حسين(ع) برساند. مشيت و اراده خداوندي براين قرار مي گيرد که دوستش زودتر به فيض عظماي شهادت برسد، چندي بعد دوست شهيدش به خواب رسول آمده بود و گفته بود: « سلام تو را به امام حسين(ع) رساندم.» از آن به بعد دیگر پاپیش روی زمین بند نبود. آخرین بار دستم را بوسید و حلالیت طلبید و مثل همیشه گفت: «مادر دعا کن تا من شهید بشم!» وقتی جنازه اش را آوردند. بالای پیکر بی جانش نشستم و گفتم: « رسول آقا، الهی قربونت برم. پسرم آخر راه امام حسین(ع) را ادامه دادی رفتی اونجایی که دوست داشتی... » همین طور صداش می زدم که چشم های زیبایش را باز کرد و لبخندی زیبا نثارم کرد که شیرینی اش هنوز در وجودم نشسته است. رسول سبزی 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz نشردهید