یک مسئلهی دیگر آنهاییاند که نقشآفرینی کردند. ببینید شخصیتهای فرهنگی معروف زمان رضا شاه، مثلاً علی اصغر حکمت(۷) -اینها چهرهها هستند دیگر- در قضیهی کشف حجاب نقش ایفا کردند، نقش استعماری ایفا کردند، یعنی آن پشت جبههی حقیقی رضا شاه اینها بودند. رضا شاه تفنگ دستش بوده و اینها کسانی بودهاند که فکر میساختند و به رضا شاه جهتگیری میدادند که او تفنگ را کجا به کار ببرد. به نظر من این شخصیتهای فرهنگی خیلی مؤثرند، چهرههای اینها شناخته بشود. رضاخان فقط یک سفر خارجی رفت و آن هم به ترکیه بود در زمان آتاترک. آنجا زنهای بیحجاب را آوردند به او نشان دادند. ایدهی بیحجابی را به او تزریق کردند و بعد این دُور و بریهایش گفتند راه تمدن و اینها همین کاری است که آتاترک کرده و از آن وقت او به فکر فرو رفت و مقدماتش را شروع کرد. بعد ۱۳۱۴ دیگر اجباری شد اما قبلاً چیزهای دیگری بود.
http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/41375/C/13960108_0441375.jpg http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/41375/C/13960108_0341375.jpg
نکتهی دیگر شخصیتهاییاند که اقدام کردند و کار کردند و میشود از آنها اسم آورد. امام (رضواناللهعلیه) یک بار به ما گفتند که من هیچکس را به شجاعت مرحوم آقای کاشانی ندیدم، ایشان مدرس را هم دیده بودند، اما درعینحال گفتند کاشانی. بعد سه قضیه از مرحوم کاشانی نقل کردند که دو تایش مربوط به همین قضایای مربوط به پهلوی است و متأسفانه سومیاش را من یادم نیست. آن قضیهای که بهطور مشخص مربوط به قضیهی حجاب است این است که گفتند خانهی ایشان در پامنار بود، مأمور کلانتری آنجا آمد پیش آقای کاشانی و گفت که مثلاً فرماندهمان سلام رساندند و گفتند که شبِ مثلاً سهشنبه، شما و خانوادهتان در فلان مجلس دعوتید -دعوت میکردند دیگر که با زنهایشان سربرهنه بیایند؛ حالا آمده بوده از آقای کاشانی دعوت میکرده- آقای کاشانی یک تشری به او میزند و تندی میکند. او میگوید که آقا فرمانده گفتند. آقای کاشانی میگوید -نزدیک به این تعبیر که- خیلی غلط زیادی کردند فرماندهتان!(۸) بعد او دستپاچه میشود، میگوید آقا مقامات بالا این را گفتند. آقای کاشانی باز میگوید مقامات بالا -نزدیک به این تعبیر که- خیلی غلط زیادی کردند این حرف را زدند! پا شو برو گمشو! میآید به رئیس کلانتری میگوید. او میگوید بابا نزدیک این سید نروید، خطرناک است. غرض، از این جور قضایا هست در مسائل مربوط به حجاب.
جزو همین فهرست دستگیرشدگان یکی هم مرحوم آشیخ هاشم قزوینی است دیگر که استاد ما بود. ایشان مدرّس درجهی یک بود در مشهد و ما سالها درس ایشان میرفتیم. ایشان میگفت که وقتی کشف حجاب شد، خب همه ناراحت بودند. دیدیم یکی از آقایان خیلی خوشحال است. گفتیم شما چطور [این قدر خوشحالی]؟ گفت خیلی کار خوبی شد، بگذار مردم بفهمند من چهل سال با چه کسی زندگی کردهام!(۹) غرض، حرف و گفت و نقل در حواشی مسئلهی حجاب خیلی زیاد است. من البته سالی که کشف حجاب شد، در دنیا نبودم؛ بنده متولد ۱۳۱۸ هستم یعنی چهار سال بعد از کشف حجاب، ولیکن خب مادرم و اینها نقل میکردند قضایا را و اینکه در خانه میماندند، مدتها بیرون نمیرفتند و برای بیرون رفتنهای اضطراری چه مشکلاتی را تحمل میکردند. هم از مادرم شنیدیم و هم از زنهای دیگر شنیدیم. خیلی قضایای واقعاً دردناکی است که اتفاق افتاده. اینها همه باید دیده بشود. یعنی اگر واقعاً مسئلهی حجاب بحث میشود، این قضایا دیده بشود. پس مسئلهی حجاب یک مسئلهای شد جدای از قضیهی مسجد گوهرشاد، یعنی یک مسئلهی فراگیر بزرگِ مهم. به هر حال ما از زحمات آقایان خیلی متشکر هستیم. خداوند انشاءالله موفق و مؤیدتان بدارد.