مکتب سلیمانی مرد بـوران و بــرف می داند ، گـــــــرمی یک پنـاه یعنی چه سـاربان در کویـــــر می داند، امنــــــیت توی راه یعنـی چه آنکه یک عمـــــر راه را بیــراه ، رفته با درصدی خطا در چاه او چشیده ست روی طعم آه ، تلخی اشتـــــباه یعـــــنی چه شب اگــــر بی چــراغ ره باش ، نیمـــــه مــاه چـــــــارده باشد و دلت قرص....ماه ...می دانی ، هدف از قـرص ماه یــعنی چه کودکی باشـی و بــمانی جـــا ، یک قدم مانده تا به داعش ها می تـوانی فقـــط بفهمی که ، معــــنی قتلگاه یعــــنی چـــه آری آری فـــقط سلــــیمانی ، یک ابرمـــــرد ناب ایـــــرانی می تواند کنار حشـد الشعب ، بنویــسد ســــپاه یعــــنی چه این فقط مکتب سلیمانی ست، که فراگـــیر تر از ایرانی ست آســـمانی تر از افــق دیـــــده، بازتـاب پگاه یعنـــی چــــه بله اینگونه می شودیک شب ، در "کلمح البّصـر" و یا 'اقرب " سیصد و ســـیزده نفـر بینند ، اثـر یـک نگاه یـعـــنی چــــه شعر:زینت کریمی نیا 🆔http://eitaa.com/sheydayezeynab ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌