__________ خبر داری به کی پناه بردم؟ خبر داری که من کتک خوردم؟ بالای نی سرت رو که دیدم اینجور برات بگم بابا: مُردم بابا شنیدی بِم چیا گفتن؟ باور نمی‌کنی کیا گفتن! توو مسجد کوفه مسلمونا توو بازارم یهودیا گفتن بابا کجا بودی می‌ترسیدم؟ می‌دونی چند شبه نخوابیدم؟ بابا جونم می‌دونی چند روزه اون روی ماهتو نبوسیدم؟ ### معلوم نبود به عمه‌ها می‌خورد؟ یا نه، به اون تشت طلا می‌خورد؟ چوبی رو که بالا می‌رفت دیدم اما نمی‌دیدم کجا می‌خورد اون ماجرا رو تازه فهمیدم تا این لبای زخمی‌رو دیدم حالا لب خشک منم سرخه از بس لب خونیتو بوسیدم میخوام شبیه تو بشم، میشه؟ داغ دلم اینجوری کم میشه دستام کوچیکه می‌دونم، اما داره لبامون مثل هم میشه ### می‌بینی موی دخترت سوخته؟ مثل خودم موی سرت سوخته باباجونم یادت میاد اون شب گفتی موهای مادرت سوخته؟ کبودی‌هارو دیدی روو دستم؟ دیدی به زحمت روسری بستم؟ بازو و پهلومو ببین بابا حالا شبیه مادرت هستم؟ من روضه‌خون حنجرت میشم مرهم برا زخم سرت میشم با اشک چشمام رووتو می‌شورم مادر نداری مادرت میشم شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 🆔@goosheye_oshagh