شروع محرم پیرنای مشکیمون و دو سه رو قبل محرم مادرم اتو کشیده میاره با چشم پر نم یه ساعت مونده به مغرب میزنم توو خونه پرچم هوای خونه‌، هوای دلمون می گیره ماتم رسمه توو خونه ی ما از اون قدیم تا دو ماه گریه کن حسین بشیم تا دو ماه پیرهنمون مشکی باشه مث بچه های تنها و یتیم ما تنهاییم ما بی بابا ما غمگینیم هر عاشورا ### من و خواهرم رو بابا می بره به روضه هر شب مادرم از شب اول میشه توو روضه پر از تب توی روضه ها با دستاش میزنه به سر مرتب روضه رو یه زن میفهمه وای امون از دل زینب نذر امساله که خونوادگی زائر روضه ی هر شبش باشیم اربعین مزدمون و خودش بده تا که هم‌ناله ی زینبش باشیم هر جا باشیم دلخون هستیم ما به روضه مدیون هستیم ### مادرم گریه کُنت شد خواهرم خادم هیأت من خودم شبا توو‌ موکب میریزم چایی و شربت هرکدوم یه جور برا تو می کنیم توو روضه خدمت بابام از تو نوکری خواست من آقا ازت شهادت ما ادامه ی گذشته هامونیم ما نتیجه ی پدر بزرگامون از ما هم یه نسل با وفا بساز یادگار از ما بمونه فردامون از این هیأت تا اون هیأت از تو لطف و از ما خدمت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 🆔@goosheye_oshagh