زمینه حضرت رقیه سلام الله علیها
با اشک چشمام، تو رو به دست آوردم/ پای تو موندم، اگرچه صد بار مردم
تو باباجون خودمی، جات بین آغوش منه نمیذارم دیگه کسی، با چوب رو لبهات بزنه
دیگه نمیذارم، ازم جدا باشی / توی تنور و یا، رو نیزهها باشی
از وقتی رفتی، خرابه حال و روزم/ از درد پهلوم، دارم تو تب میسوزم
میبینی آوردنمون، کنج این ویرونه ی سرد/ شب با هر سوزی که میاد، تو دست و پا میپیچه درد
سیرم از این دنیا، بار سفر بستم /ببین چقدر مثل، مادر تو هستم
دیگه نمیذارم، ازم جدا باشی / توی تنور و یا، رو نیزهها باشی
میجوشه خون، علی میون رگهام /میراث زهراست، همیشه هرجا باهام
یک لشکر میخواست بگیره، یادگار مادرمو/ با چنگ و دندون بابا جون، حفظش کردم معجرمو
عهدیه که بستم، با عمو عباسم /چادر من خیلی، مقدسه واسم
دیگه نمیذارم، ازم جدا باشی / توی تنور و یا، رو نیزهها باشی
___________
#کارگروه_نوحه
#گوشه_عشاق_اصفهان
#شعر_و_نغمه_میلاد_باربازی
🆔
@goosheye_oshagh