.
#نهج_البلاغه
به نام خدا
نهج البلاغه ای کتاب عشق و ایمان
نهج البلاغه ای نسیم باغ رضوان
نهج البلاغه ای کلام آسمانی
ای همصدا با جلوه های حیِّ سبحان
نهج البلاغه ای حدیث ذوالجلالی
ای دفتر نورانی ایمان و احسان
نهج البلاغه ای ترنُّم های حیدر
واگویه های روشن مولای خوبان
نهج البلاغه ای تلاطم بخش دریا
دریای موّاج و اصالت بخش توفان
نهج البلاغه ای تو سرشار از کرامت
ما تشنه ایم از آسمان بر ما به باران
نهج البلاغه ای گهرخیز و گهربار
دریا ز گوهر های تو پُر کرده دامان
نهج البلاغه ای تو ماه هر شب دل
ای روشنای چلچراغ هر شبستان
نهج البلاغه ای طلوع زندگانی
ای رویش سرسبز گلهای فراوان
نهج البلاغه این تویی داروی هر درد
آری تویی تو نسخه ی درمان انسان
نهج البلاغه ای سبب ساز سعادت
ای از تو خورشید هدایت خیز رخشان
نهج البلاغه ای بهین مَرهَم به هر زخم
ای دافع هر غم ز دلهای پریشان
نهج البلاغه ای سراسر گنج هستی
ای یادگار حضرت مولا به دوران
نهج البلاغه ای همه نور ولایت
تابد ز تو آئينه در پیدا و پنهان
نهج البلاغه ای نشاط عقل و بینش
ای جلوه گاه منطق و آیین و برهان
نهج البلاغه ای ز تو روشن شریعت
خلق جهان را این تویی چون ماه تابان
نهج البلاغه ای به هر علمی تو آگاه
ای مشعل روشنگر زیبای قرآن
نهج البلاغه ای مسیرت عزّت آور
ای کاش می بستیم با نور تو پیمان
نهج البلاغه ای امید وسعت عشق
راهت بُوَد راهِ رها گشتن ز بُحران
نهج البلاغه ای به هر اندیشه فائق
ای از تو عقل و بینش انسان نمایان
نهج البلاغه ای هدایت پیشه ی عقل
ای از تو نابود آفت هر جور و طغیان
نهج البلاغه ای فراروی تو آفاق
محو از تو خواهد گشت هر تندیس عصیان
نهج البلاغه ای ز تو آباد هر دل
از نور تو گردد بنای جهل ویران
نهج البلاغه ای بهار علم و دانش
ای از تو گلزار حقیقت ها گل افشان
نهج البلاغه ای به مُلک دانش و فضل
هر صاحب علمی بُوَد بنده ، تو سلطان
نهج البلاغه ای نوید هر رهایی
دوری ز تو یعنی اسیر کنج زندان
نهج البلاغه ای طبیب قلب خسته
ما از تو می جوییم بر هر درد درمان
نهج البلاغه ای تو خورشید فضیلت
ما را به پای مکتب خورشید بنشان
نهج البلاغه ای حریم عشق و ایثار
باید که جان را کرد از بهرِ تو قربان
نهج البلاغه بودنت آب حیات است
غافل مباد از کوی تو هر قلب و هر جان
نهج البلاغه ای حیات عالَمِ عشق
هر غنچه از پیدایش روی تو خندان
نهج البلاغه ای به هر دانش تو آگاه
عقل بشر از این همه اندیشه حیران
نهج البلاغه ای تجلّی بخش هستی
آری گرفته علم و دانش از تو سامان
نهج البلاغه ای تو منشور دیانت
ای که بنای دین ز تو گردید بنیان
نهج البلاغه ای کلام حضرت نور
ما را تویی از آن امیر عشق فرمان
نهج البلاغه ای ز هر اندیشه برتر
ای هر کلامت در جهان چون دُرِّ غلتان
نهج البلاغه ای شمیم باغ و گلشن
ما را تویی در بزم جان چون شمع سوزان
نهج البلاغه ای تو معنای صلابت
زرّین ز تفسیر تو شد هر برگ دیوان
نهج البلاغه ای نسیم جنّت عشق
دارد طراوت از وجودت باغ و بستان
نهج البلاغه ای شکوه رویش نور
از تو شکوفا می شود هر دم گلستان
نهج البلاغه ای حدیث عطر و ایمان
می روید از بوی تو گل در هر خیابان
نهج البلاغه ای زمین را کرده احیا
ای باعث سرسبزی دشت و بیابان
نهج البلاغه ای ز هر برتر ، تو برتر
«یاسر» چه دارد تا کند بهر تو عنوان
**
حاج محمود تاری «یاسر»✍
.