#مناجات
#وداع_با_ماه_رمضان
#حاج_منصور_ارضی 🎙
آن کس که اول ماه دست مرا گرفته
سی شب برای من در میخانه جا گرفته
.
با یار وعده دارم هر شب همین حوالی
شب های ساکت من بوی خدا گرفته
.
هر کس بد مرا گفت او خوبی مرا گفت
پشت مرا همیشه بی ادعا گرفته
.
صد بار گم شدم من در کوچه های دنیا
من کور بودم و او بهرم عصا گرفته
.
ای دوست قدیمی من را که خاطرت هست
من آن بدم که قلبم بوی خطا گرفته
.
تنگ است دست سائل خرجی ما ز باباست
از دست مرتضی بود هر چه گدا گرفته
.
حق می دهی به چشمم غیر از علی نبینم
چشم مرا شکوه ایوان طلا گرفته
.
برکت به اشکمان زد رحمت به حالمان زد
زهرا برای عُشّاق دست دعا گرفته
.
یک سال هم گذشت و ما کربلا نرفتیم
خیلی دلم برای صحن و سرا گرفته
.
بالاترین عبادت خون گریه بر حسین است
عابد عبادتش را از کربلا گرفته
.
افطار سینه زن ها با گریه می شود باز
نوکر به یاد ارباب آب و غذا گرفته
.
ای روزه دار تشنه ، تشنه فقط حسین است
جای فرات آن لب بر چکمه ها گرفته
.
با قاتلش بگویید ذبح غریب زشت است
پیش نگاه زهرا خنجر چرا گرفته ؟
.