امیر علی با دیدنم ذوق زده شد روی مبل لم داد وابرویی بالا انداخت : _سلام،چقدر امروز خوشگل شدی تو. _:سلام صبح بخیر، اومدم ببینم چیزی لازم ندارید‌؟ امیرعلی لبخندی زد ونگاهش بهم خیره موند. _لازم داشتم صبحم روبادیدنت قشنگ کنم که اومدی و روزم رو قشنگ کردی... همیشه منتظر بودم اتفاق بیفته.... _چی؟ _عاشقم بشی...❤️ لبه ی روسریمو به بازی رفتم ، آروم و خجالتی گفتم:امیرعلی... امیر علی با شنیدن اسمش سمتم برگشت.عاشقانه نگاهم کرد:جاان امیرعلی.... https://eitaa.com/joinchat/2170552385C0a48376672