♨️روایت دردناک دختر سوری در محاصره داعشی‌ها 💢 پدرم اسلحه آورد خانه گفت: اگر اتفاقی افتاد و من نبودم خودتان‌را بکشید از پدرم پرسیدم چرا؟!😰 گفت چون اگر خودتان را نکشید و به دست داعشیها بیوفتید... بعد اینکه بابام رفت یک روز، بعد نماز صبح صدای شلیک و گلوله تو روستا بلند شد! 😭 مادرم به داداشم گفت آماده باش که الان وقتشه، اول ما رو بکش بعد هم خودت، یک وقت درب خونمون باز شد و...😱 ⚠️ ادامه ماجرا در لینک زیر 😭↙️ https://eitaa.com/joinchat/1738014900Ccbb48c7afe سنجاق 👆