🔰 آقا رفته اند قبرستان نو ✨ نقل از آیت الله فاطمی نیا(حفظه الله): 💠 در قم سید بزرگواری بود و چاپخانه داشت، از خواص علامه طباطبایی و محرم سر ایشان بود. این سید دارای معنویات و حالات بالا و اهل کتمان بود. 🔶 روزی ما را در منزلش دعوت کرد و به پهنای صورتش اشک می ریخت. قضیه ایی از علامه طباطبایی(رضوان الله علیه) نقل کرد و گفت: 🔷 روزی با آقا کار داشتم و رفتم در منزل ایشان؛ هرچه در زدم کسی نیامد، معلوم شد کسی در منزل نیست. ناگهان صدایی در گوشم گفت: در نزن، آقا رفته اند قبرستان نو! کسی هم در کوچه نبود... با خود گفتم: می روم به قبرستان نو، در ضمن به صحت و سقم این صدا هم پی می برم! 🔵 با سرعت خودم را به قبرستان رساندم؛ دیدم آقا میان قبرها در حال قدم زدن هستند. من خودم را آماده کرده بودم که تا ایشان را دیدم قضیه این صدا را به ایشان بگویم حتی اگر تردید کردند، قسم بخورم! همین که خواستم مطلب را بگویم فرمودند: ⚪️ دست و پایت را گم نکن، از این صداها زیاد است، گیرنده می خواهد! 📔 نکته ها از گفته ها دفتر اول 🔹@h_khoban_ir