یتیما الان دوࢪ باباشون جمع شدن،گـࢪیه میڪنن، میٺـࢪسن بعد از خدا تنها پشٺ و پناهشون رو از دسٺ بدن
بابا هم با چهـࢪه زرد و عـࢪق سـࢪد روۍ پیشونۍ لبخند میزنہ و نوازششون میڪنه و میگہ " نتـࢪسید!... من حالم خوبہ....!
آخ بمیرم براۍ مظلومیتٺ بابا جانم، الهۍ قـࢪبونت بـࢪم من، ولۍ جان مامان، میخواۍ مارو ول ڪنۍ برے؟! ...