☑️ امام کاظم علیه السلام: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي.
⬛️ خداوند (بسبب گناه یا تقیه نکردن) بر شیعه غضب کرد؛
(قرار بود بلایی نازل شود) مرا مخیر فرمود که بلا به من برسد یا شیعیانم.
واللّٰه (من با زندان رفتنم) بلا را به جان خریدم تا شیعیانم نجات یابند.
«کافی» ج ۱ ص ۲۶۰
◼️ اي خاك كاظمين تو عطر بهشت من
اي مهر تو ز روز ازل در سرشت من
عنوان و فخر نوكريت سرنوشت من
بذر ولايت تو در آغاز كشت من
با مدح تو است زنده دل و جان ما همه
اي موسي مسيح دم آل فاطمه
ما سائل و تو دست عنايات داوري
ما بندۀ حقير و تو مولا و سروری
دردا كه گشت خاك سيه چال بسترت
دشمن به حبس تيره چه آورد بر سرت
مانند شمع سوخته شد آب پيكرت
اي كاش بود حضرت معصومه در برت
در غربت تو سلسه ها داد مي زدند
بر زخم گردنت همه فرياد مي زدند
پيوسته بود نام خداوند بر لبت
مي برد دل ز سلسله ها ذكر يا ربت
مي سوخت قلب مرغ شب از ناله ي شبت
آخر غروب كرد غريبانه كوكبت
با زهر كينه زخم درون تو چاره شد
در ماتم تو قلب رضا پاره پاره شد
از داغ تو به سينه ياران شراره بود
دلهاي شيعيان ز غمت پاره پاره شد
تشيع جسم پاك تو داغ دوباره بود
تابوتت اي ولّي خدا تخته پاره بود
تنها نه در عزاي تو «ميثم» گريسته
بر غربت تو ديدۀ عالم گريسته